• دشوارترین قدم، همان قدم اول است
• تنها راهی كه به شكست می انجامد، تلاش نكردن است
• آفتاب به گیاهی حرارت می دهد كه سر از خاك بیرون آورده باشد
• در اندیشه آنچه كرده ای مباش، در اندیشه آنچه نكرده ای باش
• برای كسی كه آهسته و پیوسته می رود، هیچ راهی دور نیست
• بجای آنكه به تاریكی لعنت فرستید، یك شمع روشن كنید
• صاحب اراده، فقط پیش مرگ زانو می زند، وآن هم در تمام عمر، بیش از یك مرتبه نیست
• وقتی شخصی گمان كرد كه دیگر احتیاجی به پیشرفت ندارد، باید تابوت خود را آماده كند
• خداوند به هر پرنده ای دانه ای می دهد، ولی آن را داخل لانه اش نمی اندازد
• انسان هیچ وقت بیشتر از آن موقع خود را گول نمی زند كه خیال می كند دیگران را فریب داده است
رابطه بین گروه خونی و شخصیت
|
|||||||||||||||||||
|
1- علاقه مند به وقايع پيرامون خود.
2- رو راست و معمولا پر حرف.
3- عقيده خود را با عقايد ديگران مقايسه ميكند.
4- اهل عمل و پيشقدمي در كارها.
5- بسهولت دوستان جديدي يافته و يا با يك گروه خود را وفق ميدهد.
6- افكار خود را بيان ميكند.
7- علاقه مند به افراد جديد.
8- بزرگترين وحشت وي آن است كه نكند پس از يك فاجعه هولناك آخرين بازمانده بشـر روي زمين باشد (ترس از قطع ارتباط با دنياي خارج و مردم.) تنهايي براي وي بسيار آزار دهنده ميباشد.
9- از تعامل و ارتباط برقرار كردن با ديگران انرژي ميگيرند.
10- خوش مشرب بوده اما زياد احساساتي نيستند.
11- ريسك پذيرند، سريع تصميم مي گـيـرند، اجتماعي هستند، درك آنها آسان است، شخصيت آنها در خلوت و حضور ديگران يكسان است، معاشرتي هستند.
12- پس از آنكه حرف خود را زدند به گفته خود مي انديشند. علاقه مند به كار گروهي. نقل هر مجلس مي بـاشنـد. موسيقي با صداي بلند و فعاليتهاي هيجان انگيز را بيشتر دوست دارند.
13- رنگهاي روشن را بيشتر دوست دارند. بيشتر از اعمال ديگران خشمگين ميگردند تا خودشان. اطلاعات شخصي خود را بسادگي با ديگران قسمت مي كـنند. رويكرد سريع الوصول را بيشتر ترجيح مي دهـنـد. تنها از روي تجارب زندگي خود درس مي گيرند و نه عبرت گرفتن از ديگران.
14- 57 الي 60 درصد از جمعيت را تشكيل ميدهند.
الــبته خصوصيات فوق هيچ ارتباطي با اعتماد نفس داشتن فرد برونگرا ندارد يك برونگرا ممكن است اعتماد بنفس پاييني داشته باشد.
1- علاقه مند به احساسات و افكار خودشان. نياز به داشتن قلمرو شخصي. كـم حرف، ساكت و متفكر.
2- دوستان زيادي ندارد. در ارتباط برقرار كردن با افراد جديد مشـكل دارد. عـلاقـه مـند به سكوت و تمركز. از ديد و بازديد هاي غير منتظره و ناگهاني بيزار است.
3- كارايي وي در تنهايي بيشتر است. بـزرگترين وحشت وي آن اسـت كـه در يـك جــمع شلوغ قرار گيريد. ترس از آنكه فرديت خود را از دست بدهد. از فـعالـيتهاي انفرادي انرژي ميگيرد.
4- در بيـن انـبـوه مـردم بودن آنها را خسته مي كنـد. بـيشتـر از دسـت كـرده خـودشـان خشمگين ميگردند تا ديگران. معمولا كمرو هستند. دركشان مشكل است. اهـل ايــده و عقايد نو.
5- شـخصيتي مـتمايز در خلوت خود و در حضور ديگران دارند. مشـتـاق و احسـاسـاتـي مي باشند. معمولا احساساتشان را بيان نميكنند. در جـمع نا آشنا ساكت اما در جمع دوستان خود راحت مي بـاشنـد. تـمركزشان قوي است. براي تصميم گيري به زمان نياز دارند. پيش از حرف زدن مي انديشند.
6- از در ميان گذاشتن اطلاعات شخصي خود با ديگران ممانعت ميكند. مايل به رويكــرد آهسته اما دقيق مي بـاشد. بـا مشـاهـده درس مي آموزد (عـبــرت از ديگران) و پس از آموختن روش زندگي، زندگي خود را آغاز ميكند.
7- 25 الي 40 درصد از جمعيت را تشكيل ميدهند.
اين خصوصيات هيچ ارتباطي با کمرویی درونگرايان ندارد ممــكن است آنها خيلي هم با اعتماد بنفس باشند. %65 نوابغ را درونگرايان تشكيل ميدهند.
افراد را از لـحاظ آنكه چگونه اطلاعات كسب ميــكنند به دو گروه حسگر و الهام گر ميتوان تقسيم كرد:
حس گرها
تــمركز بر دنـيـاي فـيــزيكي، با حواس پنجگانه خود زندگي مي كنـنـد، شـواهــد عيني و محسوس را مي بينند، علاقـــمند به آن چه كه هست، واقع بين، عملگرا، درك جزئيات، تنها بديهيات و مشهودات را ميبيند، در زمان حال زندگي ميكند، نياز به دانستن حقايق و شواهـد دارد، سـاده و مــحافظـه كار و سنتگرا، لذات فيزيكي را بيشتر دوست دارد، بـا اعتماد بنفس، جاي جنگل درختان را مي بيند، معمولا بانكدار، پليس، ورزشكار، جراح و خلبانان جزو اين گروه ميباشند. علاقه مند به درك جزئيات.
الهام گرها
تمركز بر جهان معنوي و ذهني، از حس ششم، نداي درون و حدس و گـمـان اسـتـفـاده ميكنند، انتزاعي، علاقــمند به آنچه كه مي تواند وجود داشته باشد، آرمانگرا، خيالباف، علاقه مند به درك مفاهيم و كليات، ماوراء امور را مي نـگرد، از قياس، استعاره و تشبيه استفاده مي كند، بيشتر در گذشته و آينده سير مي كـند، تئوريسين و متفكر، اصـيل و پيچيده، علاقمند بـه چيزهاي جديد و غير متعارف،شكاك. هنرمندان، دانشمند، شاعران و فيلسوفان جزو اين گروه ميباشند. جاي درختان جنگل را ميبيند.
اكـنـون مـي تـوان افـراد را از لــحـاظ شـيوه تصـميـم گـيـريشان بـه دو گروه انـديشـه ورز و احساسي تقسيم بندي كرد:
انديشه ورزان
به واقعيت ارزش مي نهد، در تصميم گيري از منطق استفاده ميـكند، علاقمند به اهداف و ايده ها، متوجه استدلال غلط ديگران مي شود، پيروي از ذهن عقلگرا، صـادق در بيان افكارشان، نسبت به ديگران سختگير، رفتارشان با ديگران عدالت آميز است، معمولا به آنها برچسب سنگدل و بي احساس ميزنند، حرفهاي ديگران را بدل نمي گيرند، عينـي، منتقد، جو رسمي و مبتني بر منطق را ترجيح ميدهنـد، بــي احساس، ارزيابي ديگران برمبناي قوه دركشان ميباشد، مهندسان، دانشمندان و مديران جزو اين گروه ميباشند.
احساسي ها
ارزش نهادن به هارموني، در تصـمـيم گـيري خـود از احسـاسـات فـردي خـود اسـتـفـاده ميكنند، هنگامي كه ديگران احتياج به كمك و پشتيباني دارند متوجه آن مي گـردنــد، با قلب رئوف و احساساتي خود زندگي ميكنند، معـمولا حقيقت را پنهان ميكند تا شخص مقابل خود را آزرده خاطر نكنند، مهربان با ديگران، رحيم و بـخشـنــده نسبت به ديگران، به آنها برچسب احساساتي و ضعيف و سست ميزنند، حرفهاي ديگران را بدل ميگيرنـد، ذهني، همدل و دلسوز، جو دوستانه و گرم را ترجيح مي دهـنـد، نـازك نارنجي، ارزيابي ديـگران بر مبناي اخلاقيات، علاقمند به ديگران و احساساتشان. پـرستـاران، مـعـلـمـان، هنرمندان و كشيشها در اين گروه قرار دارند.
حال مـي توان افراد را از لحاظ آنكه زندگي خود را چگونه ميگذرانند و نحوه نگرش آنها به زندگي به دو گروه انتخابگر وسبكباران تقسيم بندي كرد:
انتخابگران
مصمم، سريع تصميم ميگيرند، زندگي را استوار و قابل كنترل مي كـنـنـد، پروژه ها را به سادگي به اتمام مي رسـانـد، سـازمـان يـافـته و منظم، جدي، قابل پيشبيني، از زمان بنديها و جداول زماني بعنوان راهنما سود مي برد، از امور غير مترقبـه بــيزار مي باشد، سخت كوش، تـمايـل دارد كـارها را هر چه زودتر بـه پـايـان بـرسـانـد، وظيـفـه شـنــاس و مسئوليت پذير است، ميتواند خيلي كوته فكر نيز باشد.
سبكباران
پيش از تصميم گيري ابتدا به شرايط خو گرفته و اطلاعات گرداوري مي كـنـد، زنـدگــي را انعطاف پذير و بدون تنش سپري مي كند، ترجيح ميدهد پــروژه را آغاز كند اما معمولا آن را به اتمام نمي رساند، در هم ريخته و بي نظم، بي خيال، هر كـاري پيـش بيايد انجام ميدهد، با فراغت خاطر كامل كارها را به انجام ميرساند، از اتـفاقات غافلگير كننده و غير منتظره لذت ميبرد، دمدمي مزاج است، پشت گوش انداز، بيش از حد روشنفكر اسـت، بي مسئوليت و وظيفه نشناس، غير قابل پيش بيني، از قـوانـيـن بـيزار و خواهان آزادي است.
ضربالمثلهاي خواندني
۱. ضربالمثل جامایکایی
no call alligator long mouth till you pass him
قبل از آن که از رودخانه عبور کنی، به تمساح نگو “دهن گنده”.
[تفسیر: تا وقتی به کسی نیاز داری، او را تحمل کن و با او مدارا کن.]
۲. ضربالمثل هاییتیایی
if you want your eggs hatched , sit them yourself
اگر میخواهی که جوجههایت سر از تخم بیرون آورند، خودت روی تخممرغها بخواب.
[تفسیر: اگر به دنبال آن هستی که کارت را به بهترین شکل انجام دهی، آن را به شخص دیگری غیر از
خودت مسپار.]
۳. ضربالمثل لاتین
a silly rabbit have three opening to its den
یک خرگوش احمق، برای لانهی خود سه ورودی تعبیه میکند.
[تفسیر: اگر خواهان امنیت هستی، عقل حکم میکند که راه دخالت دیگران را در امور خودت بر آنها ببندی.]
۴. ضربالمثلی از شمال آفریقا
Every beetle is a gazelle in the eyes of its mother
هر سوسکی از دید مادرش به زیبایی غزال است.
معادل فارسی: اگر در دیدهی مجنون نشینی، به غیر از خوبی لیلی نبینی
۵. ضرب المثل روسی
An empty barrel makes greatest sound
بشکهی خالی بلندترین صدا را ایجاد میکند.
[تفسیر: هیاهو و ادعای بسیار نشان از میانتهی بودن دارد.]
۶. ضربالمثل اسپانیایی
after all , to make a beautiful omelet you have to break an egg
برای پختن یک املت خوشمزه، حداقل باید یک تخممرغ شکست.
[تفسیر: بدون صرف هزینه، به نتیجهی مطلوب دست نخواهی یافت.]
معادل فارسی: بیمایه فطیر است.
۷. ضربالمثل روسی
all are not good cooks who carry long knives
هر که چاقوی بزرگی در دست دارد، لزوماً آشپز ماهری نیست.
[تفسیر: دسترسی به امکانات مطلوب ضامن مؤفقیت نیست.]
معادل فارسی : به عمل کار برآید.
برگرفته از گروه "علامي"
روانشناسی جالب انگشتان دست
آیا تا به حال بهطور دقیق به انگشتان دستان خود نگاه كردهاید؟ آيا تا به حال فكر كردهاید به كدام یك علاقه بیشتری نسبت به بقیه دارید؟ با دقت نگاه كنید؛ همان انگشتي كه دوستش داريد، به سمت موفقيت اشاره ميكند! اين تست شخصيتشناسي شما را شگفتزده خواهد كرد وقتي با انتخاب يكي از انگشتها، شخصيت خودتان را بشناسيد. پس از مطالعه شخصيت خود، شما ميتوانيد در ادامه متن، راهكارهايي براي رسيدن به موفقيت در روزهاي پيشرو را بخوانيد.
این انگشت نماد مسائل مادی و ثروت است و كسانی كه این انگشت را انتخاب میكنند، اقتصاددانان خوبی هستند و معمولا از نظر مالی در وضعیت خوبی قرار دارند. توصيه كارشناس ما براي گروهي كه انگشت شست خود را دوست دارند، اين است كه به مسائلي مثل طلا و دلار كه ذهن عموم را اشغال كرده است توجهي نكنند. شما ميتوانيد به ايدهاي تازه فكر كنيد؛ درست مثل عكاسي كه دور ايستاده است و از تجمع هزاران عكاس در اطراف يك تيم ورزشي عكسي براي بردن تمام جوايز عكاسي برميدارد!
این انگشت نماد كار است و اشخاصی كه به این انگشت اهمیت بیشتری میدهند، انسانهای كاریای هستند و بهطور كلی وجدان كاری خوب و موفقیت زیادی در كارهایشان دارند. كارشناس ما به اين گروه از افراد توصيه ميكند چند هفتهاي روي اين موضوع مهم تمركز كنند: آيا ما درست در جاي خودمان قرار گرفتهايم؟! پاسخ به اين پرسش – البته به شرطي كه صادقانه باشد! – رمز موفقيت تمام مردم جهان است!
این انگشت میزان اهمیت بهخود فرد را نشان میدهد؛ افرادی كه این انگشت را انتخاب میكنند، در مورد همه چیز اول بهخود اهمیت داده و تاحدودی خودپرست و خودخواه هستند! افراد اين گروه معمولا افراد موفقي هستند. در واقع نكته مهم اين است كه اين افراد حتي اگر در نگاه عموم چهرهاي موفق نباشند اما در ذهن خودشان هستند و اين رضايت از خود به نوعي بزرگترين موفقيت است؛ موفق باشيد.
این انگشت نماد محبت و عشق است و كسانی كه این انگشت را انتخاب میكنند، انسانهایی احساساتی و عاطفی هستند و همواره بهدنبال محبت و خوشحال كردن دیگران هستند. توصيه كارشناس ما براي اين گروه از افراد اين است كه واقعبين باشند. شما از محبت كردن به ديگران لذت ميبريد، اين الزاما دليلي براي مهربان بودن ديگران با شما نيست. شما بارها از اين رفتار ديگران دلتان شكسته. است اما بايد به جاي غصه خوردن خودتان را خوشبخت احساس كنيد كه در اين دنيا هنوز ميتوانيد با آدمها مهربان باشيد!
این انگشت نماد خانواده و فرزند است و كسانی كه به این انگشت علاقهمندند، افرادی هستند كه به خانواده پایبند بوده و به زندگی مشترك و بهطور كلی روابط بین افراد اهمیت میدهند. اين گروه از افراد آدمهايي خلاق اما بسيار بياراده هستند. مشكل اين افراد نداشتن قدرت ريسك در زندگي است. توصيه كارشناس ما به اين گروه از افراد يكبار براي هميشه پا را درون آب گذاشتن است! بگذاريد ترستان بريزيد؛ شما آنقدر خلاق هستيد كه از ترس جانتان شنا كردن را به سرعت بياموزيد!
- فرض کنید شما مشخصه صورت کسی هستید,کدام قسمت ازصورت او هستید؟
الف : چین وچروک
ب : لکه
ج : خال زیبایی
د : کک ومک
ت :لبخند
۲- دوست دارید چه نوع پرنده ای باشید؟
الف : شباهنگ
ب : جغد
ج : عقاب
د : فلامینگو
ت : پنگوئن
۳- کدام یک ازآلات موسیقی را دوست دارید؟
الف: پیانو
ب : ویلون
ج : سازدهنی
د : گیتار
ت : دف
۴- کدام یک ازبرنامه های تلویزیونی برای شما جالب تراست؟
الف : اخباروبرنامه های مستند
ب : فیلم های درام وزندگی نامه
ج : هیجانی وپلیسی
د : عشقی وماجرایی
ت : کمدی وکارتون
۵- کدام یک ازبازی های شهربازی را بیشتردوست دارید؟
الف : هیچ کدام , من ازشهربازی متنفرم
ب : قطاریا قایق
ج : نمایش واجرای کمدی
د : چرخ وفلک ووسایلی که سریع می چرخند
ت :ترن های هوایی سریع السیر
۶- آیا شما به اشتباهات خودتان میخندید؟
الف : هرگز
ب : به ندرت
ج : برخی مواقع
د: معمولا
ت: همیشه
۷- اگردوست شما سربه سرتان گذاشت چه عکس العملی نشان می دهید؟
الف : عصبانی میشوید
ب: ناراحت میشوید
ج : برایتان جالب است
د: تلافی میکنید
ت :چندین برابرتلافی میکنید
۸- اولین چیزی که صبح موقع بیدارشدن به فکرتان خطورمیکند چیست؟
الف : کارویا تحصیل
ب: مشکلات زندگی
ج : صبحانه
د : روزی که درپیش دارید
ت : کاری که تا شب انجام خواهید داد
۹- درزندگیتان چه شعاری دارید؟
الف :وقت طلاست
ب: سحرخیزباش تا کامروا باشی
ج : آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند
د : زندگی کن وبه دیگران هم اجازه زندگی کردن بده
ت : بی خیال باش , هرچه بادا باد
۱۰- آیا به همه حیوانات علاقه مندید؟
الف : اصلا
ب: تعداد کمی ازحیوانات
ج : برخی ازحیوانات
د: بیشترحیوانات
ت : تمام حیوانات
۱۱- شما لبخند میزنید؟
الف : هرگز
ب: به ندرت
ج : گاهی اوقات
د :اغلب
ت : آنقدرزیاد که برخی فکرمی کنند دیوانه هستم
۱۲- نظردیگران راجع به شما اغلب کدام مورد است؟
الف : بی رحم
ب : سرد وبی احساس
ج :زیبا
د : دوست داشتنی
ت : خوشگذران
۱۳- شما احساس عشق وقدردانی خود را نشان میدهید؟
الف : هرگز
ب : به ندرت
ج : گاهی
د :اغلب
ت : حداکثرتا جایی که امکان دارد
۱۴- شما اعتقاد دارید که برای شاداب بودن باید ساعاتی ازروز را منحصرا صرف خودتان کنید؟
الف :اصلا
ب: احتمالا نه
ج : گاهی
د : بله
ت : البته ,تا جایی که امکان دارد به خودتان میرسید
۱۵- آیا زندگی شما بابرنامه ریزی پیش میرود؟
الف : من حتی درتعطیلات هم برنامه ریزی میکنم
ب : همیشه برنامه ریزی میکنم
ج : بستگی به روزهفته دارد
د :درصورت امکان اجازه میدهم که خودش پیش آید
ت:همیشه بدون برنامه ریزی روزها را طی میکنم
حال امتیازات کنارگزینه هایی را که انتخاب کرده اید جمع کنید.
گزینه الف۱ امتیار, گزینه ب ۲امتیاز , گزینه ج ۳ امتیاز, گزینه د ۴ امتیاز, گزینه ت ۵ امتیازدارد سپس امتیازات خودتان ازپانزده سوال تست را مطابق با متن های زیرمقایسه کنید.
اگرامتیازشما بین ۱تا ۲۰باشد :
بدین معنی است که شما سوسن سفید هستید ..مردم شما را به خاطرپشتکارتان ,ازجان ودل مایه گذاشتنتان وموفقیت هایتان تقدیرمی کنند.اهداف مشخصی دارید وفکرتان برکارتان متمرکزاست .احتمالا فرزند اول خانواده هستید .احساستان را به سختی ابرازمی کنید .یکی ازمهمترین نگرانی های شما این است که چگونه دربرابرافراد مختلف ظاهرشوید.اندیشه هایتان کمی متمایل به بدبینی است .اعتماد به نفس دارید ولی درباطن گاهی به خود اعتماد ندارید.قادرهستید که هدفی تعیین کنید وبه آن برسید.بعضی مواقع دنیا را با دیدی باریک بین مینگرید .احساس میکنید که وقت کمی برای رسیدن به آرزوهایتان دارید.
مواظب باشید جدی بودنتان شما را ازدنیای اطراف دورنکند .خونسرد باشید واززندگیتان لذت ببرید .کارهایی انجام دهید که ازآنها لذت می برید .با انجام این دستورات قوه خلاقیت تان شکوفا می شود .سعی کنید که بیشتربخندید وبا دیگران درتماس باشید.
اگرامتیازشما بین ۲۱تا ۵۴ باشد :
بدین معنی است شما یک گل رزهستید .کمی تیغ دارید ولی زیبایی های بسیاری دارید .حس شوخ طبعی دارید ولی ازشنیدن جوک لذت میبرید.احتمالا فرزند وسط خانواده هستید مردم دوست دارند دوروبرشما باشند .خونگرم هستید .دوستان صمیمی بسیاری دارید.زندگی را بادید واقع بینانه مینگرید .آگاهید که زندگی ازخوبی ها وبدی ها تشکیل شده است .قادرید شانس خودتان را با توجه به سرمایه های که دارید امتحان کنید .سخت کوش هستید وبه اهدافتان پایبندید .دوست دارید خودتان باشید واین مساله به شما اعتماد به نفس میدهد مشکلترین مساله درزندگیتان یکنواخت بودن مسایل است .یکنواختی درهرمساله ای شما را آزارمیدهد وباعث کسل شدن روحیه شما میشود .
به شما پیشنهاد میگردد که افق دیدتان را وسیع ترکنید .مسایل جدیدی را تجربه وکشف کنید .آنگاه متعجب خواهید شد که چه نتایج زیبایی به دست آورده اید ومهمترازهمه اینکه فراموش نکنید که درهمه چیزدنبال زیبایی بگردید مخصوصا درخودتان .
اگرامتیازشما بین ۵۵ تا ۷۵ باشد :
بدین معنی است که شما یک گل آفتابگردان هستید دربستری ازگلهای رز.یک ویژگی بارزدرشما وجود دارد که باعث گرمادهی به دیگران وجلوه گری شما میشود .ممکن است شما کوچکترین فرزند خانواده ویا تنها فرزند باشید ..دروقت لازم جدی هستید ولی دوستانتان شما را به عنوان یک شخص شوج طبع می شناسند .ازگفتن جوک لذت میبرید .گاهی شیطنت میکنید .مایلید که با افراد جدید وجالبی درزندگیتان آشنا شوید .با افرادی که هیچ وقت نمیخندند راحت نیستید ..دید مثبتی به زندگی دارید ..درهمه چیزبه دنبال خوبیها هستید .بیدی نیستید که با هربادی بلرزید .گرم ,دوست داشتنی ,با وفا واجتماعی هستید وهرکدام ازاین صفات میتواند دلیلی برای خوب بودن شما باشد .انرژی نامحدودی دارید ولی انگیزه تان کم است .برای شما مشکل است که فقط برروی یک کارمتمرکز شوید به شما پیشنهاد میگردد که اجازه دهید مردم روی جدی شما راهم ببینند همان طورکه چهره شاد شما را می بینند .دراین صورت میخواهند که همیشه با شما باشند .به احساسات دیگران احترام بگذارید ازاین شاخه به آن شاخه نپرید وکاری راکه دوست دارید انتخاب
طالع بینی خواب
مثل اينكه كوته فكر هستيد ، همينطور خيلي خودمختار و خود راي و هميشه مردم را مجبور به برآورده كردن
نيازهاي خودتان ميكنيد . احتمالا بي پروا و بي هدف هم هستيد.
خيلي ايراد گير هستيد و هميشه ميناليد و شكايت مي كنيد. شايد اسم دوم شما (عصباني ) باشد . به آساني
عصباني مي شويد و به خاطر مسائل كوچك بيش از حد هيجان زده مي شويد. زندگي معامله آنچنان بزرگي
نيست ، ياد بگيريد كه راحت باشيد.
هركس كه به اين شكل مي خوابد دل مشغولي دارد و در پذيرفتن تغييرات دچار مشكل مي شود . تنهايي برتري
شماست . هنوز چگونگي آزاديتان در آستانه تحمل شماست.
درجمع مثل يك فرد واقعي به نظر مي آييد ولي خيلي تودار خجالتي و ضعيف هستيد. سعي مي كنيد كه راز دار
باشيد ، اگر با مشكلي مواجه شويد ترجيح مي دهيد پيش خودتان نگه داريد تا به كسي بگوييد . تعجبي نيست
كه در خواب هم اخم مي كنيد.
احساس تنهايي و افسردگي مي كنيد چون فكر و ذكرتان معطوف ناكامي ها و شكست هاي گذشته است. دو
دل و مردد هستيد و اين گمان را در بقيه ايجاد ميكنيد كه عشق در زندگي شما گم شده است .
خودخواه و كينه توز واژه هاييست كه شما را توصيف ميكند. اطرافيانتان مراقب هستند كه پاي شما را لگد نكنند،
چرا كه شما به راحتي عصباني ميشويد.
چه روح آزادي خواهي ! اين حالت هويت واقعي شما را نشان مي دهد. دلداري، عشق، زيبايي و پرستش.
همينطور خيلي ولخرج هستيد اما خوشبختانه به همان نسبت هم پول بدست مي آوريد. عادت بد شما اين است
كه كمي كنجكاو هستيد و به نظر مي رسد كه از شايعه پراكني لذت ميبريد.
شما انسان مطمئني هستيد. درهر كاري كه به عهده بگيريد به دليل كوشش بي امان خودتان موفق خواهيد
شد. ميگويند كساني كه به پهلوي راست ميخوابند و بازوي راستشان زير سرشان است ، آينده خوب و قدرت در
انتظارشان است
این یک تست روانشناسی است که توسط زیگموند فروید طراحی شده. فرض کنید که در خانه هستید و پنج اتفاق زیر همزمان پیش میاد. 1- تلفن زنگ میزنه 2- بچه تان گریه میکنه. 3-یکی داره در خونه رو می زنه و صداتون میکنه. 4- لباس ها را بیرون روی طناب پین کرده اید و بارون میگیره . 5- شیر آب رو در آشپز خانه باز گذاشتید و آب داره سر ریز میشه. خب حالا با این وضعیت شما به ترتیب کدوم کار ها رو انجام میدید، یعنی از شماره ی 1 تا 5 رو با چه اولویتی انجام میدید؟ اولویت های خودتونو تعیین کنید و برای تحلیلش پایین صفحه رو ببینید. زیگموند فروید فروید یکی از بارزترین شخصیت های علمی قرن بیستم است. او در 6 ماه مه 1856 به دنیا آمد و در در 23 سپتامبر 1939 از دنیا رفت. او اطریشی بود و از بنیانگذاران دانشکده روانپزشکی. بیشترین شهرت فروید مربوط به کار های او در زمینه روان شناسی تمایلات جنسی، رویا ها و ضمیر نا خود آگاه است. او به عنوان پدر علم روان تحلیل گری شناخته می شود. هر یک از 5 مورد بالا نشون دهنده یکی از جنبه های زندگی شماست. 1- زنگ تلفن، نشونه شغل و کار شماست. 2- گریه بچه، نشون دهنده خانواده است. 3- زنگ در خونه ، نشون دهنده دوستان شماست. 4- لباس ها، نشون دهنده پول هستن. 5- سر رفتن آب، نشون دهنده ی عشق به همسرتان است . ترتیب انتخاب های شما نشون دهنده اولویت های ذهن شما در زندگیه.
به سوالات زیر پاسخ دهید و ببنید میزان اجتماعی بودنتان چه اندازه است
برنده شدن بلیت کدام یک از سفرهای زیر، شما را ذوق زده میکند؟
الف) یک سفر تفریحی در دریا به همراه سه تن از مهمانانتان.
ب) یک کلک سواری پر مخاطره در تندآب به همراه چند تن از دوستان نزدیک و صمیمی تان.
ج) یک سفر تفریحی تک نفره به دور دنیا.
د) سفری پرتجمل واقامتی راحت در هتلی اعیانی وشیک به همراه همسرتان.
۲-کدام یک از مشاغل زیر، بیشتر از بقیه مناسب حالتان هستند؟
الف) کاری نیمه وقت در اداره ای کوچک وخلوت.
ب) کاری تمام وقت در یک کمپانی بزرگ ومعروف ودارای گروه بزرگی از کارمند وخدمه.
ج) کار گروهی در یک شرکت تازه افتتاح شده.
د) سرمایه گذار وپیمان کار معروف یک شرکت بزرگ ساختمانی.
۳-مایلید در یک شب تعطیل، چگونه وقت خود را بگذرانید؟
الف) سرگرم کار برروی فعالیتی دستی ،ذوقی وتفننی.
ب) تماشای فیلمی قدیمی و معروف.
ج) حضور در یک مهمانی بزرگ واعیانی به همراه دوستان قدیمی.
د) برگزاری یک مهمانی دوستانه در خانه خودتان.
۴-ورزش مورد علاقه تان کدام است؟
الف) ورزشی که بدنتان را گرم وآماده کند،ولی خیلی وقتتان را نگیرد، مثل دویدن.
ب) ورزشی آرام بخش که خیلی عرق تان را در نیاورد وخسته اتن نکند،مثل حرکات کش وقوسی.
ج) ورزسی گروهی،ولی سبک وسرگرم کننده،مثل بازی سافت بال بعد از پایان کار به همراه همکارانتان.
د) ورزشی چالش طلبانه که حالت رقابتی در آن به چشم نخورد،مثل تمرین بوکس.
۵-دوست دارید کدام یک از حیوانات زیر را در خانه تان داشته باشید؟
الف) حیوانی که بتواند دوست خوب و باوفایی برایتان باشد وارزش نگهداری را داشته باشد، مثل سگ.
ب) حیوانی جالب و کوچک که نیازمند مراقبت شما باشد، مثل یک نوع پرنده.
ج) حیوانی که نگاه کردن به آن جالب وخوشایند باشد، ولی نیاز به مراقبت چندانی نداشته باشد، مثل ماهی.
د) یک حیوان ملوس،زیبا ودوست داشتنی مثل بچه گربه.
۶-مایلیدکدام یک از ناهارهای زیر را صرف کنید؟
الف) مقداری غذای حاضری و سبک سر میز کارتان.
ب) یک نصفه پیتزا با دوستانتان.
ج) غذایی کامل و لذیذبه همراه همکارتان در یک رستوران جدید وشیک.
د) غذایی که صبح همان روز،با دقت و حوصله فراوان،برای خودتان تهیه دیده اید.
۷-چگونه خرید کردنی شما را سر ذوق می آورد؟
الف) به تنهایی و از نزدیک ترین فروشگاه و بوتیک محل.
ب) از طریق کامپیوتر.
ج) همراه با تنی چند از دوستان صمیمی از پاساژومرکز خریدی معروف و شیک.
د) همراه با همسر یا عزیزتان و زیرپا گذاشتن سطح شهر وکند وکاو در فروشگاه ها و بوتیک های جدید.
جواب تست
اگر بیشتر پاسخ هایتان از گروه “الف” هستند:
شما فردی تکرو و انزوا طلب محسوب می شوید.مایلید از وقت تان استفاده بهینه به عمل آورید و آن را به بطالت نگذرانید.تا جای ممکن،خودتان را در گیر امور وفعالت های گروهی واجتماعی نمی کنیدواز مطالعه کتب قدیمی و سنتی لذت میبرید.برای سلامتی و تندرستی تان، ارزش زیادی قائلید.این حالت خوب است به شرط آن که،همواره مد نظر داشته باشید که میتوانید با تقسیم برخی از کارها و وظایف، بار سنگینی را از روی شانه هایتان بردارید و یاری طلبیدن از دوستان و خویشاوندان نزدیک، اصلا بد نیست و به نفع تان تمام میشود.
اگر بیشتر پاسخ هایتان از گروه “ب” هستند:
شما فردی درون گرا و ماجرا جو محسوب می شوید. گاهی ترجیح می دهید که در خلوت خودتان، به انجام کارهای تفننی و ذوقی بپردازید، ولی، از گذراندن وقت با دوستان وآشنایان نیز لذت می برید، به شرط آن که فواصل این دیدارها، کوتاه نباشد! از این که شهرتی به هم بزنید و نامتان بر سر زبانها بیفتد، لذت میبرید وهمیشه به این فکر هستید که چیزی جدید و ابتکاری خلق کنید تا همراه نامتان در اذهان باقی بماند. این خوب است، به شرط آنکه به واسطه جاه طلبی و بلند پروازی بیش از حد،اهداف کوچک و در عین حال مهم زندگی تان را از یاد نبرید، چرا که آنها هموار کننده راهتان به سوی آینده ای درخشان و مملو از آرامش به شمار می آید!
اگر بیشتر پاسخ هایتان از گروه”ج”هستند:
شما فردی چالش طلب، رفاه طلب، لذت جو وکم طاقت محسوب می شوید.بیشتر اوقات، ترجیح می دهید که اوقات خود را در اجتماعات، مراکز تفریحی و مهمانی ها بگذرانید و از تنهایی بیزارید. در جمع، به راحتی قادرید ابراز احساسات و افکار کنید، طرح های جدید و خلا قانه ای ارائه دهید و با بحث وتبادل نظر، پروژه های مهم وبزرگ را سروسامان دهید. در کنار دوستان واقوام، مایلید نقش حامی و تکیه گاه را ایفا کنید ودر عوض هر زمان که به وجود آنها نیاز پیدا کردید، تنهایتان نگذارند وبه یاریتان بشتابند.این خوب است، به شرط آنکه در زمینه رفاه طلبی ولذت جویی به افراط نروید، وگرنه با در نظر گرفتن ویژگی کم طاقتی، صدمات ولطماتی خواهید خورد که گاهی ممکن است جبران ناپذیر باشد!
اگر بیشتر پاسخ هایتان از گروه”د” هستند:
شما فردی صبور، با ثبات، قابل اعتماد، صلح جو وزیرک محسوب می شوید. شما مایلید هر کاری را در زمان ووقت مناسب خود انجام دهید و در اوقات فراغت تان، در کنار استراحت به جا وبه موقع، از تفریحات وسرگرمی های سالم برخوردار گردید. در مجموع فردی متعادل و میانه رو ودر عین حال محافظه کار محسوب می شوید. خوشبختانه، وقت شناس هستید وهرگز اجازه نمی دهید دیگران فرصتهای جدید و استثنایی را از چنگتان بربایند. همواره مراقب سلامت روحی ، روانی و جسمی تان هستید و بیهوده از خودتان کار نمی کشید. باید گفت که رویه تان در زندگی قابل تحسین است، به شرط آنکه در هنگام مواجه و رویارویی با چالشها، عقب گرد نکنید و غافلگیر نشوید
به این تست شک نکنید.. این آخرین و استانداردترین تست شخصیت شناسی است که این روزها در اروپا بین روانشناسان در جریان است. پاسخهایش هم اصلاً کار دشواری نیست. کافی است کمی به خودتان رجوع کنید. یک کاغذ و قلم هم کنار دستتان باشد که بتوانید امتیازهایی که گرفته اید را جمع بزنید. حاضرید؟
1) چه موقع از روز بهترین و آرام ترین احساس را دارید؟
الف _ صبح،
ب- عصر و غروب،
ج _ شب
۲) معمولاً چگونه راه می روید؟
الف _ نسبتاً سریع، با قدم های بلند،
ب- نسبتاً سریع، با قدمهای کوتاه ولی تند و پشت سر هم،
ج _ آهسته تر، با سری صاف روبرو،
د _ آهسته و سربه زیر، ه- - خیلی آهسته
۳) وقتی با دیگران صحبت می کنید؛
الف _ می ایستید و دست به سینه حرف می زنید،
ب- دستها را در هم قلاب می کنید،
ج _ یک یا هر دو دست را در پهلو می گذارید،
د _ دست به شخصی که با او صحبت می کنید، می زنید،
و ه-_ با گوش خود بازی می کنید، به چانه تان دست می زنید یا موهایتان را صاف میکنید
۴) وقتی آرام هستید، چگونه می نشینید؟
الف _ زانوها خم و پاها تقریباً کنار هم،
ب- چهارزانو،
ج _ پای صاف و دراز به بیرون،
د _ یک پا زیر دیگری خم
۵) وقتی چیزی واقعاً برای شما جالب است، چگونه واکنش نشان می دهید؟
الف _ خنده ای بلند که نشان دهد چقدر موضوع جالب بوده،
ب _ خنده، اما نه بلند،
ج _ با پوزخند کوچک،
د _ لبخند بزرگ،
ه_ لبخند کوچک
۶) وقتی وارد یک میهمانی یا جمع می شوید؛
الف _ با صدای بلند سلام و حرکتی که همه متوجه شما شوند، وارد می شوید
ب _ با صدای آرامتر سلام می کنید و سریع به دنبال شخصی که می شناسید، می گردید
ج _ در حد امکان آرام وارد می شوید، سعی می کنید به نظر سایرین نیایید
۷) سخت مشغول کاری هستید، بر آن تمرکز دارید، اما ناگهان دلیلی یا شخصی آن را قطع می کند؛
الف _ از وقفه ایجاد شده راضی هستید و از آن استقبال می کنید
ب _ بسختی ناراحت می شوید
ج _ حالتی بینابین این ۲ حالت ایجاد می شود
۸) کدامیک از مجموعه رنگ های زیر را بیشتر دوست دارید؟
الف- قرمز یا نارنجی
ب- سیاه
ج- زرد یا آبی کمرنگ
د- سبز
ه- آبی تیره یا ارغوانی
و- سفید
ز- قهوه ای، خاکستری، بنفش
۹) وقتی در رختخواب هستید (در شب) در آخرین لحظات پیش از خواب، در چه حالتی دراز می کشید؟
الف- به پشت
ب- روی شکم (دمر)
ج- به پهلو و کمی خم و دایره ای
د- سر بر روی یک دست
ه- سر زیر پتو یا ملافه...
۱۰) آیا شما غالباً خواب می بینید که:
الف- از جایی می افتید.
ب- مشغول جنگ و دعوا هستید.
ج- به دنبال کسی یا چیزی هستید..
د- پرواز می کنید یا در آب غوطه ورید.
ه- اصلاً خواب نمی بینید.
و- معمولاً خواب های خوش می بینید
امتیازات
سؤال اول: الف(۲ امتیاز)، ب (۴ امتیاز)، ج (۶ امتیاز)
سؤال دوم: الف (۶امتیاز)، ب (۴ امتیاز)، ج (۷ امتیاز)، د (۲ امتیاز)، ه (۱ امتیاز)
سؤال سوم: الف (۴ امتیاز)، ب (۲ امتیاز)، ج (۵ امتیاز)، د (۷ امتیاز)، ه (۶ امتیاز)
سؤال چهارم: الف (۴ امتیاز)، ب (۶ امتیاز)، ج (۲ امتیاز)، د (۱ امتیاز)
سؤال پنجم: الف (۶ امتیاز)، ب (۴ امتیاز)، ج (۳ امتیاز)، د (۵ امتیاز)، ه (۲ ا متیاز)
سؤال ششم: الف (۶ امتیاز)، ب (۴ امتیاز)، ج (۲ امتیاز)
سؤال هفتم: الف (۶ امتیاز)، ب (۲ امتیاز)، ج (۴ امتیاز)
سؤال هشتم: الف (۶ امتیاز)، ب (۷ امتیاز)، ج (۵امتیاز)، د (۴ امتیاز)، ه (۳ امتیاز) و (۲ امتیاز)، ز (۱ امتیاز)
سؤال نهم: الف (۷ امتیاز)، ب (۶ امتیاز)، ج (۴ امتیاز)، د (۲ امتیاز)، ه (۱ امتیاز)
سؤال دهم: الف (۴ امتیاز)، ب (۲ امتیاز)، ج (۳ امتیاز)، د (۵ امتیاز)، ه (۶ امتیاز)، و (۱ امتیاز)
خب، امتیازهایتان را جمع زدید... عدد به دست آمده را با جدول مقابل مقایسه کنید و شخصیت خودتان را بشناسید.
نتیجه گیری
* اگر امتیاز شما بالای ۶۰ است: دیگران در ارتباط و رفتار با شما شدیداً مراقب و هوشیار هستند آنها شما را مغرور، خودمحور و بی نهایت سلطه جو می دانند، گرچه شما را تحسین می کنند و به ظاهر می گویند«کاش من جای تو بودم!!» اما معمولاً به شما اعتماد ندارند و نسبت به ایجاد رابطه ای عمیق و دوستانه بی میل و فراری هستند.
* اگر از ۵۱ تا ۶۰ امتیاز دارید: بدانید دوستان شما را تحریک پذیر می دانند، بدون فکر عمل می کنیدو سریع از موضوعات ناخوشایند برآشفته می شوید ، علاقه مند به رهبری جمع و تصمیم گیریهای سریع دارید (هرچند اغلب درست از کار درنمی آیند!) دیگران شما را جسور و اهل مخاطره می دانند. کسی که همه چیز را تجربه و امتحان می کند، از ماجراجویی لذت می برد و در مجموع به دلیل ایجاد شرایط و بستر هیجانات توسط شما، از همراهی تان لذت می برند.
* اگر از ۴۱ تا ۵۰ امتیاز به دست آوردید: به خود امیدوار باشید ، دیگران شما را بانشاط، سرزنده، سرگرم کننده و جالب و جذاب می بینند.
شما دائماً مرکز توجه جمع هستید و از تعادل رفتاری خوبی بهره مند هستید. فردی مهربان، ملاحظه کار و فهمیده به نظر می رسید. قادر هستید به موقع باعث شادی و خوشی دوستانتان شوید و اسباب هلهله و خنده آنها را فراهم کنید و در همان شرایط و در صورت لزومبهترین کمک بر اعضای گروه هستید.
* اگر ۳۱ تا ۴۰ امتیاز نصیب شما شد: بدانید در نظر سایرین معقول، هوشیار، دقیق ، ملاحظه کار و اهل عمل هستید.. همه می دانند شما باهوش و با استعداد هستید اما مهمتر از همه فروتن و متواضع هستید. به سرعت و سادگی با دیگران باب دوستی را باز نمی کنید. اما اگر با کسی دوست شوید صادق، باوفا و وظیفه شناس هستید. اما انتظار بازگشت این صداقت و صمیمیت از طرف دوستانتان را دارید گرچه سخت دوست می شوید اما سخت تر دوستی ها را رها می کنید.
* از ۲۱ تا ۳۰ امتیاز : در نظر سایرین فردی زحمت کش هستید اما متأسفانه گاهی اوقات ایرادگیر هستید. شما بسیار بسیار محتاط و بی نهایت ملاحظه کار به نظر می رسید. زحمتکشی که در کمال آرامش و با صرف زمان زیاد در جمع بار دیگران را بردوش می کشد و بدون فکر و براساس تحریک لحظه ای و آنی هرگز نظر نمی دهد. دیگران می دانند شما همیشه تمام جوانب کارها را می سنجید و سپس تصمیم می گیرید.
* و اگر کمتر از ۲۱ امتیاز داشتید: دیگران شما را خجالتی، عصبی و آدمی شکاک و دودل می دانند شخصی که همیشه سایرین به عوض او فکر می کنند، برایش تصمیم می گیرند و از او مراقبت می کنند. کسی که اصلاً تمایل به درگیرشدن در کارهای گروهی و ارتباط با افراد دیگر را ندارد
تحقیقات اخیر دانشمندان حاکی از آن است که مغز انسان از روابط ریاضی برای ذخیره علایق و احساسات استفاده می کند. بدون نگاه کردن به جواب ها این تست را انجام دهید.
1- یک عدد از ۱ تا ۹ انتخاب کنید.
۲- آنرا در عدد ۳ ضرب کنید.
۳- حاصل را بعلاوه ۳ کنید.
۴- دوباره حاصل را در ۳ ضرب کنید.
۵-یک عدد ۲ یا ۳ رقمی بدست آورده اید.
۶-ارقام عدد خود را با هم جمع کنید (مثلا اگر عددتان ۵۲ است ۵ را با ۲ جمع کنید)
حالا با توجه به عدد بدست آمده و لیست زیر ، ببینید الگوی شما در زندگیتان کیست.
.
.
.
.
.
۱- انیشتین
۲- نلسون ماندلا
۳- جاکوب زوما
۴- محمد علی کلی
۵- تام کروز
۶- بیل گیتس
۷- گاندی
۸- براد پیت
۹- غضنفر
۱۰-اقا الاغه!!
اون یه تاثیر خاصی روی مردم داره ...
یه روز هم تو می تونی مثل اون بشی ....
باور کن !
اوه راستی ...
اینقدر عددهای متفاوت رو هی امتحان نکن ....
ظاهرا اون الگوی زندگی توست..
یکی از میوه هایی که باعث تقویت نیروی جنسی میشود آلبالو است. خوردن روزانه آلبالو به همراه عسل برای تقویت نیروی جنسی بسیار مفید است.
خوردن آناناس برای تقویت و تجدید قوای جنسی بسیار مفید است.
همچنین گیاه دیگری که خاصیت تقویت کنندگی دارد آووکادو است که بهتر است در دو وعده صبح و عصر میل شود.
- انار ترش نیروی جنسی را کاهش میدهد.
- میوه انبه مقوی نیروی جنسی است.
- انجیر و گردو محرک شهوت است. انجیر ۱۰ عدد و گردو یک عدد هنگام صبحانه میل شود.
- برای تقویت نیروی جنسی و ازدیاد شهوت صبحانه مویز و نخود برشته میل شود.
- شیره انگور که مثلث باشد تقویتکننده میل جنسی افرد سرد مزاج میباشد. منظور از مثلث آن است که آب انگور را آنقدر میجوشانیم که به یک سوم برسد.
- سرکه کمکننده نیروی جنسی است مخصوصاً سردمزاجان.
- ساعت ۱۰ صبح و ۵ عصر بادام بوداده با کمی عسل میل شود.
- بادامزمینی ۵۰ گرم و عسل یک قاشق غذاخوری و آب هویج یک لیوان بعنوان صبحانه محرک شهوت است.
- میوه رسیده برگاموت محرک نیروی جنسی است.
- خوردن پرتقال همراه عسل باعث ازدیاد اسپرم میشود.
- پسته روزی ۱۵ عدد با کمی عسل هنگام صبحانه به مدت ۲۱ روز میل شود.
- برای تقویت نیروی جنسی پودر تخم تمرهندی ۲۰ گرم را با ۱۰۰ گرم عسل مخلوط نموده روزی ۳ قاشق میل شود و این معجون باعث دیر ارضاشدن میگردد.
- برای تقویت نیروی جنسی ۱۰ صبح و ۵ عصر تمشک میل شود.
- جهت تقویت قوه باء توت سفید صبح بعنوان صبحانه میل شود.
- نیم ساعت بعد از نزدیکی خربزه میل شود.
- از تخمه بوداده خربزه بعنوان تنقلات استفاده شود.
- از دانه بوداده زردآلو استفاده شود در ضمن دیرهضم میباشد کم خورده شود و نباید بیش از ۲۰ دانه در روز خورده شود.
- مربای شکوفه سیب تقویتکننده نیروی جنسی است.
- هلو تقویتکننده نیروی جنسی است بعد از هر غذا یک دانه خورده شود و یا ۱۰ دقیقه بعد از نزدیکی یک دانه میل شود.
- زیاده روی در خوردن عناب باعث کم شدن شهوت و غرایز جنسی می شود.
- برای افزایش نیروی جنسی روزی ۱۰ دانه فندق همراه عسل جویده و میل شود.
- روزی یک قاشق روغن فندق میل شود.
- موز محرک نیروی شهوت است.
- نارگیل زیادکننده حرارت غریزی و تحریک کننده مراکز عصبی دستگاه تناسلی و زیادکننده اسپرم است با شکر خورده شود.
- نارنگی باعث افزایش نیروی جنسی میشود.
- برای تقویت نیروی جنسی شب ۱۰ عدد خرما را در شیر خیس نموده صبح کمی دارچین به آن اضافه کرده بعنوان صبحانه با یک لیوان شیر میل شود.
- کسانی که دچار کمبود نطفه شدهاند: پسته ۱۰ عدد، گردو یک عدد، فندق ۲۰ عدد، کنجد ۲ قاشق غذاخوری، نارگیل ۲ قاشق غذاخوری را با عسل مخلوط کرده بعنوان صبحانه ابتدا معجون را خوب جویده سپس یک لیوان شیر بنوشید.
- آلبالو باعث ازدیاد اسپرم میشود یک ساعت قبل از غذا همراه عسل خورده شود.
- برای تقویت نطفه ۱۰ صبح و ۵ عصر فندق با خرما میل شود.
- کسانی که کمبود نطفه دارند صبحانه از خرمای پخته در روغن زرد گاوی همراه شیر گوسفند میل کنند.
- برای درمان ورم بیضه خاکستر شاخههای انگور را به صورت ضماد بگذارید.
- برای حفظ سلامتی پروستات و کلیه ۲۰ روز در ماه هر روز ۳ دانه خرما میل شود.
- بهمدت۷روز روزی۱۵گرم زرشک جهت ورم پروستات میلشود.
- ورم پروستات: در فواصل غذاهای روزانه زغال اخته میلشود.
- جهت ورم پروستات ۴۰ گرم برگ درخت گلابی را در یک لیتر آب جوشانده هر ۴ ساعت یک لیوان میل شود.
- کسانی که بزرگی پروستات دارند از آب هندوانه استفاده کنند البته سرد نباشد.
- کسانی که ورم پروستات دارند از دمکرده گل خشک آلو به مدت ۷ روز استفاده کنند، ۲ گرم در ۱۰۰ سیسی آبجوش ۲۰ دقیقه دمکرده میل شود و یا از آلوی خشک هسته گرفته به صورت شیاف استفاده کنند.
- برای ورم پروستات ۱۰ صبح و ۵ عصر ازگیل میل شود.
- برای ورم پروستات خوردن پرتقال مفید است.
- کسانی که ورم پروستات دارند از هلو استفاده کنند.
- کمپوت شلیل برای ورم پروستات مفید است.
- لیموترش بهترین ضدعفونیکننده مجاری ادرار، کلیه، مثانه و پروستات است قبل ازغذا یکعدد همراه آب بمدت ۷ روز میلشود.
- برای جلوگیری از سرعت انزال ۴۰ گرم شکوفه خشک کرده انبه و ۱۲۰ گرم شکر را سائیده روزی یک قاشق به مدت ۱۴ روز میل شود.
با پول مي شود
خانه خريد ولي آشيانه نه،
رختخواب خريد ولي خواب نه،
ساعت خريد ولي زمان نه،
مي توان مقام خريد ولي احترام نه،
مي توان کتاب خريد ولي دانش نه،
دارو خريد ولي سلامتي نه،
خانه خريد ولي زندگي نه و بالاخره ،
مي توان قلب خريد، ولي عشق را نه.
آموخته ام که... تنها کسي که مرا در زندگي شاد مي کند کسي است که به من مي گويد: تو مرا شاد کردی
آموخته ام ... که مهربان بودن، بسيار مهم تر از درست بودن است
آموخته ام ... که هرگز نبايد به هديه ای از طرف کودکي، نه گفت
آموخته ام ... که هميشه براي کسي که به هيچ عنوان قادر به کمک کردنش نيستم دعا کنم
آموخته ام ... که مهم نيست که زندگي تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتياج به دوستي داريم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشيم
آموخته ام ... که گاهي تمام چيزهايي که يک نفر مي خواهد، فقط دستي است براي گرفتن دست او، و قلبي است براي فهميدن وی
آموخته ام ... که راه رفتن کنار پدرم در يک شب تابستاني در کودکي، شگفت انگيزترين چيز در بزرگسالي است
آموخته ام ... که زندگي مثل يک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهايش نزديکتر مي شويم سريعتر حرکت مي کند
آموخته ام ... که پول شخصيت نمي خرد
آموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگي را تماشايي مي کند
آموخته ام ... که خداوند همه چيز را در يک روز نيافريد. پس چه چيز باعث شد که من بينديشم مي توانم همه چيز را در يک روز به دست بياورم
آموخته ام ... که چشم پوشي از حقايق، آنها را تغيير نمي دهد
آموخته ام ... که اين عشق است که زخمها را شفا مي دهد نه زمان
آموخته ام ... که وقتي با کسي روبرو مي شويم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد
آموخته ام ... که هيچ کس در نظر ما کامل نيست تا زماني که عاشق بشويم
آموخته ام ... که زندگي دشوار است، اما من از او سخت ترم
آموخته ام ... که فرصتها هيچ گاه از بين نمي روند، بلکه شخص ديگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد
آموخته ام ... که لبخند ارزانترين راهي است که مي شود با آن، نگاه را وسعت داد
تفاوت ویژگی های زنان و مردان
زنان به گفت و گو علاقه مندند و با بیان مسایل، از فشار ناراحتی خود می کاهند. مردان سکوت را دوست دارند و به تنهایی به حل مسایل خود می پردازند.
یکی از شگفتی های آفرینش، وجود تفاوت ها بین زنان و مردان است. بیولوژیست ها و پژوهش گران، پس از بررسی و تحقیق های متعدد، به این نتیجه دست یافتند که رفتارهای ذهنی و فکری زنان و مردان در پاره ای از صفت های اصلی به صورت ذاتی، با هم فرق داشته و تحت تاثیر جنسیت، به گونه ای متفاوت از یکدیگر، عمل می کنند. بخشی از تفاوت های مردان و زنان را به صورت زیر می توان عنوان نمود:
* زنان تشریفات را دوست دارند.
* مردان کمتر تشریفاتی هستند.
* زنان، رابطه گرا بوده و تمایل به تماشا و نظر دارند و استعداد بیشتری برای بینش و شهود از خود نشان می دهند.
* مردان، هدف گرا بوده و به عمل و آزمایش، بیشتر تمایل نشان داده و استعداد بیشتری برای ارائه دلیل و منطق دارند.
* زنان نفوذ همسران خود را راحت تر می پذیرند.
* مردان در مقابل نفوذ زنان از خود مقاومت نشان می دهند.
* ترس زنان بیشتر است تا خشم شان.
* مردان بیشتر از این که بترسند، خشمگین می شوند.
* زنان تحمل بیشتری در برابر رنج بدنی نشان می دهند تا رنج روحی.
* مردان در برابر رنج روحی، مقاومت بیشتری از خود نشان می دهند.
* زنان سعی دارند فرزندانشان، همواره راضی و راحت باشند.
* مردان، فرزندانشان را برای استقلال، مقابله با خطر و سختی ها آماده می سازند.
* مادر، همه فرزندان خود را به طور تقریبی یکسان دوست دارد؛ مهر و محبت او مشروط به اطاعت و بروز استعداد نیست.
* پدران، فرزندانی را که از آنان حرف شنوی داشته و در امر تحصیل، اجتماعی و حرفه اش موفق تر باشند، بیشتر دوست دارند.
* زنان در انتخاب همسر، مسایل بسیاری از جمله: وضع مالی، آینده، موقعیت اجتماعی، شغلی و ... را در نظر می گیرند.
* مردان سریع تر و راحت تر از زنان، درصدد ازدواج با همسر مورد علاقه شان برمی آیند.
* در چهره زنان، هنگام گفت و گو حالت های ترس، خشم، تعجب، آرامش، اضطراب و لذت به خوبی قابل رویت است.
* مردان در هنگام گوش دادن، خونسرد بوده و چهره شان دچار تغییرهای زیادی نمی شود.
* زنان هنگامی که اندیشه های غم انگیز و ناراحت کننده ای دارند، واکنش های هیجانی تر و احساسی تری را نسبت به مردان از خود بروز می دهند.
* مردان در برخورد با افکار غم انگیز و رویدادهای ناراحت کننده، احساس های خود را بروز نداده یا کمتر بروز می دهند.
* زنان در هنگام گفت و گو، جروبحث و بگومگوهای مختلف، مسایل منطقی را با عواطف و احساسات خود در هم می آمیزند و از رفتارهای کلامی و غیرکلامی خود، بیشتر و قوی تر استفاده می کنند.
* مردان در هنگام گفت و شنود، جروبحث و بگومگوها، بدون اینکه عواطف و احساسات خود را بروز دهند، می توانند خویشتن دار باشند، منطقی سخن بگویند و مستقل از احساسات خود عمل کنند.
* در صحنه زندگی اجتماعی، زنان بیشتر تساوی طلب هستند و همدردی، همدلی و ملاطفت بیشتری از خود نشان می دهند.
* در صحنه زندگی اجتماعی، مردان برتری طلب و مبارزه جو بوده و برای برتری خود، بیشتر تلاش می کنند. مردان بیشتر از زنان، پرخاشگر و تهاجمی هستند و رفتار خطرناک و غیراخلاقی بیشتری از خود نشان می دهند.
* احساس موفقیت در زنان، زمانی حاصل می شود که مورد تایید و تصدیق قرار گیرند.
* مردان زمانی خود را موفق و باارزش می دانند که به هدف هایشان برسند و اعتماد به نفس آنان زمانی بالاست که در انجام کارها موفق عمل کرده و خود را ثابت کرده باشند.
* در جریان زندگی، زنان، بیشتر به گذشته توجه می کنند و گوشه چشمی نیز به آینده دارند.
* مردان بیشتر به آینده توجه نشان می دهند و به راحتی می توانند گذشته را فراموش کنند.
* مسایل مالی و ثروت از نظر زنان، ایستا و غیردینامیک هستند. زنان با محافظه کاری در حفظ و نگهداری آن می کوشند و به طور کلی، بیشتر به نگه داری چیزهای موجود، دلبستگی دارند و نسبت به مردان کمتر ریسک می کنند.
* مسایل و ثروت از نظر مردان، دینامیک و غیرایستا هستند. مردان همواره در جهت افزایش و کسب پیروزی بیشتر، تلاش می کنند و به طور کلی، مردان فزونی طلب بوده و در جست و جوی پیروزی بیشترند و برای تحقق آرزوها و اهداف خود بیشتر ریسک پذیر هستند.
* زنان به گفت و گو علاقه مندند و با بیان مسایل، از فشار ناراحتی خود می کاهند.
* مردان سکوت را دوست دارند و به تنهایی به حل مسایل خود می پردازند.
* زنان شنونده خوبی هستند.
* مردان شنونده خوبی نیستند.
* زنان کارهایشان را با یک روند آرام، تدریجی، حرکت های ملایم، ظریف و ... به انجام می رسانند.
* مردان، کارهایشان را با نوسانات زیاد ولی آگاهانه و با حرکت های فراوان، مطمئن و محکم انجام می دهند.
* بدون درخواست کمک، اگر به خانمی پیشنهاد کمک شود، او آن را علامت مهر و محبت دانسته و در اغلب موارد پذیرای آن می شود.
* در نظر یک مرد، پیشنهاد کمک به او، به منزله این است که قدرت انجام کاری که به عهده گرفته است، ندارد و او از این پیشنهاد، آزرده شده و آن را نوعی توهین به خود تلقی می نماید.حتی ممکن است به آن اعتراض کرده و خشم خود را نشان دهد، چرا که مرد تصور می کند که خود می تواند از عهده کارهایش برآید.
* برای بیشتر زنان، گفت و شنود و هم دلی وسیله ارتباط عاطفی و احساسی است و زن با زبانش می خواهد با همسرش ارتباط برقرار کند.
* برای بیشتر آقایان، گفت و گو وسیله ارتباط و تبادل اطلاعات به حساب می آید. مرد با بدنش می خواهد با همسرش ارتباط برقرار کند.
* مرکز گویش زنان در دو نیم کره مغز قرار دارد و آنان برای صحبت کردن، هم زمان از دو نیم کره خود استفاده می کنند.
* مرکز گویش مردان فقط در نیم کره چپ مغز قرار دارد و نسبت به مرکز گویش زنان، کوچک تر است.
* دختران زودتر از پسران حرف زدن را شروع می کنند. تا 3 سالگی، 99 درصد صحبت، جامع است.
* پسران دیرتر از دختران حرف زدن را شروع می کنند. تا 4.5 سالگی، 99 درصد صحبت آنان جامع است.
* زنان در برقراری ارتباط، گوش دادن و فراگیری زبان، قوی تر از مردان عمل می کنند.
* مردان در ارتباط برقرار کردن، گوش دادن و فراگیری زبان، ضعیف تر از زنان عمل می کنند.
* ارتباط بین دو نیم کره مغز، در زنان حدود 15 درصد بیشتر از مردان است. زنان بین دو نیم کره مغز، ارتباط بهتری برقرار می سازند و توانایی بیشتری در انجام کارهای مختلف و چند وظیفه ای در یک زمان را از خود نشان می دهند. (در مجالس زنان، هم زمان چند نفر با هم صحبت کرده و حرف های یکدیگر را هم گوش می دهند.)
* ارتباط بین دو نیم کره مغز در مردان کمتر از زنان است؛ توانایی مردان در انجام کارهای مختلف و چند وظیفه ای هم زمان، از زنان کمتر است. (در مجالس مردان به طور معمول یک نفر صحبت کرده و بقیه گوش می دهند.)
* زنان اندیشه استقرایی دارند و از جزء به کل می رسند؛ خواهان احساس و عاطفه بیشتری هستند در تصمیم گیری مرددند؛ برای تصمیم گیری به اطلاعات بیشتری نیاز دارند، ولی به آسانی اشتباه های خود را قبول می کنند.
* مردان با شیوه قیاسی، استدلال می کنند و از کل به جزء می رسند و خواهان اطلاعات بیشتری هستند، سریعتر تصمیم می گیرند و کمتر حاضر می شوند به اشتباه های خود اعتراف کنند.
* زنان بیشتر از راه گوش (شنیدن) تحت تاثیر قرار می گیرند و محبت خود را بروز داده و عشق را انتخاب می کنند.
* مردان بیشتر از راه چشم (دیدن) عاشق می شوند.
* زنان به زندگی عشق می ورزند، عشق برای خانم ها همه زندگی محسوب می شود. زنان به احساس عشق، عنایت بیشتری دارند، همراه با آزاردوستی.
* مردان به روابط جنسی توجه دارند، همراه با دیگرآزاری. عشق برای مردان بخشی از زندگی است، مردان به کارشان عشق می ورزند و آن را عاشقانه انجام می دهند.
* تولید هورمون استروژن (هورمون جنسی زنانه) باعث کمتر شدن خشونت، کاهش پرخاشگری، ابراز وجود، رقابت و ... در زنان می شود. تولید هورمون زنانه، پیوندجویی را در زنان تقویت می کند.
* تولید هورمون تستسترون (هورمون جنسی مردانه) میل جنسی، پرخاشگری، تهاجم، رقابت، اتکا به نفس، حرکت های تند و ... را در مردان سبب می شود. تولید بیشتر این هورمون، مردان را به خشونت، تجاوزهای جنسی و بدرفتاری جنسی، حس رقابت، اتکا به نفس و رسیدن به هدف، سوق می دهد.
* میل جنسی در زنان کمتر از مردان است. زنان قلب مردان را می خواهند.
* میل جنسی در مردان بیشتر است. مردان جسم زنان را می خواهند.
* زنان جزئی نگر هستند، ماهرانه متوجه آهنگ های ظریف صدا، علائم ظاهری، حالت ها و تغییرهای چهره شده و از این طریق به علاقه ها، اندیشه ها و روحیه طرف مقابل به خوبی و سریع پی می برند؛ راست و دروغ حرف های طرف مقابل را به سرعت کشف می کنند.
* مردان کلی نگر هستند و به جزییات زیاد توجه نمی کنند لذا تمایل، احساسات و هیجان های طرف مقابل را از چهره اش به خوبی درک نمی کنند.
* زنان تصاویر معمولی و هیجانی را بهتر از مردان به خاطر می آورند.
* به یادآوردن تصاویر معمولی و هیجانی برای مردان، به آسانی صورت نمی گیرد.
* زنان در به خاطر آوردن چهره ها و اسامی، بهتر از جنس مذکر عمل می کنند و کمتر از مردان دچار فراموشی می شوند.
* مردان چهره و اسامی افراد را زودتر فراموش می کنند و بیشتر از زنان دچار "آلزایمر" می شوند.
* زنان در جوانی، مهربان و در پیری، تهاجمی و خشن می شوند.
* مردان در جوانی، خشن و خودخواه و در پیری، مهربان می شوند.
* بر اساس آمار موسسه "هاریس"، فقط 76 درصد از زنان، اعلام کرده اند که حاضر هستند با همسر کنونی شان ازدواج کنند.
* بر اساس آمار موسسه "هاریس"، 87 درصد مردان متاهل اعلام کرده اند که اگر قرار باشد دوباره ازدواج کنند، حاضرند با همسر کنونی شان ازدواج کنند.
* در یک ازدواج شکست خورده: زنان مسایل جدایی را به طور عمیق احساس می کنند، ولی چون رابطه گرا هستند، غم ناشی از تنها شدن و بیان مسایل شخصی و زندگی مشترک خود را به راحتی با دیگران بازگو می کنند و همچنین با گریه کردن، از فشارهای روحی و روانی خود می کاهند، در واقع، درد جدایی را کم می کنند.
* در یک ازدواج ناموفق: مردان احساس شکست از زندگی مشترک، درد جدایی و تنهایی را به طور عمیق احساس می کنند و غمگین می شوند، ولی پس از جدایی گریه نمی کنند و درد و غم ناشی از تنها شدن را در خود می ریزند؛ چون خصوصی ترین مسایل شخصی و زندگی مشترک خود را کمتر با دیگران در میان می گذارند، بنابراین ممکن است دچار ناراحتی های روحی و روانی شوند و جهت رهایی از فشارهای درونی، به مواد مخدر، الکل و دیگر تسکین دهنده ها پناه ببرند و دچار ناراحتی و انواع بیماری ها و ... هم می شوند.
معنای زندگی
پسرک پرسید: زندگی یعنی چی؟ مادرش گفت: یعنی اینکه بشینی درس بخونی، دکتر بشی. گفت: فقط همین؟ مادرش گفت: خوب… غذا بخوری، بزرگ بشی. اصلا ببینم تو به این چیزا چیکار داری؟ برو بشین سر درس ات.
پسرک از خانه بیرون رفت. کنار بازارچه قهوه خانه ای بود. پیرمردی نشته بود و قلیان می کشید. پسرک از پیرمرد پرسید: زندگی یعنی چی؟ پیر مرد گفت: یعنی اینکه بدنیا بیای، بزرگ بشی، پیر بشی و بعدشم… گفت: بعدشم چی؟ پیرمرد گفت: بعدش رو وقتی موقعش شد میفهمی. پسرک رفت و رفت تا به یک مرد جوان رسید و سوال خود را از جوان پرسید. مرد جوان گفت: یعنی اینکه عاشق بشی، دیوونش بشی بعدش یهو… پسرک گفت: بعدش یهو چی؟ جوان گفت: هیچی، زندگی یعنی همین دیگه.
پسرک رفت و به یک زن خیاط رسید و زن جوابش رو داد: زندگی یعنی این چرخ خیاطی من، یعنی کار کردن. آدم با کار زندس. اگه کار نکنی نه شیکمت سیر میمونه نه میتونی لباس بخری بپوشی نه هیچ چیز دیگه. پسر نگاهی به چرخ خیاطی انداخت و رفت.
به یک سگ ولگرد رسید و از او هم پرسید: زندگی یعنی چی؟ سگ گفت: یه سرپناه داشته باشی و غذای خوب بخوری تا مثل من تو زباله ها دنبال غذا نگردی. پسر تکه نان خشکی از جیبش در آورد و به سگ داد. سگ هم دمش را جنباند.
پسر رفت و رفت و از کوه ها و جنگل ها گذشت و بدنیال معنی زندگی گشت ولی نمی دانست که خود دارد در زندگی قدم می گذارد.
زندگی از نظر اون این بود: زندگی یعنی به دنبال معنی زندگی گشتن!
برگرفته از کتاب نکته های کوچک زندگی از اچ جکسون براون ترجمه شبنم خوشبخت
-وقتی از ته دل خوشحالی،بگذار چهره ات این شادمانی را نشان دهد
-از صمیم قلب عشق بورز.ممکن است کمی لطمه ببینی،اما تنها راه استفاده بهینه از حیات همین است.
-اگر باکسی قرار ملاقات گذاشتی وزودتر از موعد مقرر رسیدی،دلیلی برای اظهار تاسف وجود ندارد.
-همیشه درب اتومبیل را برای همسرت باز کن و در پوشیدن کتش به او کمک کن.
-نظم و انظباط را با ملایمت در هم بیامیز.
-برای رسیدن به کمال مطلوب تلاش کن،اما به ممتاز بودن هم قانع باش.
-همیشه داوطلب باش.گاهی اوقات مشاغلی که ظاهرا پرطرفدار نیستند شانس های بزرگی به ارمغان می آورند.
-برای اینکه همیشه آسوده خاطر باشی سعی کن تصمیماتی که میگیری با ارزش های وجودیت هماهنگ باشد.
-برای مسافرت از آزانس های مسافرتی استفاده کن.نه تنها هزینه زیادی ندارد بلکه باعث صرفه جویی در وقت و انرزی و کار هم میشود.
-همیشه از خودت عکس داشته باش و هر سه سال یکبار عکسهای جدید بگیر.
-سعی کن از بیمه ای استفاده کنی که مالیات زیادی از آن کسر نشود.
-درباره موضوعی که درست متوجه نشده ای قضاوت نکن.
-وقتی میدانی کسی زحمت کشیده تا واقعا شیک شود به او بگو معرکه شده ای!
-علامت خاصی بین خودت و همسرت در نظر بگیر ودر مجامع و میهمانی ها با او رد و بدل کن تا بداند در محافل شلوغ هم به او توجه داری.
-هیچوقت قراردادهایی را که در متن آنها جاهای خالی وجود دارد امضا نکن.
-همیشه جوری رانندگی کن که دوست داری فرزندانت درآینده آنگونه رانندگی کنند. همگامی که بچه ها در ماشین هستند با سرعت و بی احتیاطی رانندگی نکن.
-در اختلاف نظرهایی که پیش می آید منصفانه وارد جرو بحث شو و فراموش نکن که نباید به طرفین توهین کنی.
-هیچوقت آخرین تکه جوجه سرخ شده را برندار.چ
-وقتی جنس گرانی را خریداری میکنی در مورد نحون پس گرفتن و تعویض آن سوال کن.
-وقتی برای قرض گرفتن پول نزد شخصی میروی مرتب لباس بپوش.
-یادت باشد که محبت همه کس را تحت تاثیر قرار میدهد.
-در مورد مردم به خاطر بستگانش قضاوت نکن.
-نشانی خود را در داخل و بیرون چمدان بنویس.
-آرام صحبت کن اما در فکر کردن سریع باش.
-هیچوقت کاری نکن که اعتماد دیگران از تو سلب شود.
-هیچوقت موفقیت را پیش موقع عیان نکن.
-سعی کن موفقیت هایی که در گذشته به دست آورده ای مانع تلاش و پیشرفت های بعدیت نشود.گ
-سعی کن وقتی شکست میخوری درس عبرت بگیری.
-شبها تاوقتی که تمام اعضای خانواده به خانه برنگشته اند چراغ حیاط را خاموش نکن.
-نگذار اختلافی کوچک به یک دوستی عمیق لطمه بزند.
-با زنی که با بی میلی غذا میخورد ازدواج نکن.
-فراموش نکن که خوشبختی به سراغ کسانی میرود که برای رسیدن به آن تلاش میکنند.
-سعی کن درمسابقات طرف کسی را نگیری.
-گاهی اوقات در صف نوبت خود را به دیگران بده.
-
جلسه سوم/توانایی های مغز و ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه
در این جلسه میخواهیم کمی پیرامون مغز و ذهنمان صحبت کنیم.
مغز انسان قابلیتهای خارق العاده ای دارد،به طور که از آن به"پیچیده ترین رایانه جهان"یاد میشود.
جالب است بدانید کار یک ثانیه ی مغز انسان برابراست با صد سال کار یک سوپر کامپیوتر که میتواند 4 میلیون محاسبه در ثانیه انجام دهد.
بااین تعاریف نابغه کسی است که تنها از 15 درصد ظرفیت مغز خود استفاده می کند،چنانچه ماتنها از نیمی از ظرفیت مغز خود استفاده کنیم میتوانیم در چندین رشته ی دانشگاهی دکترا بگیریم و به چند زبان زنده ی دنیا مسلط شویم.
میتوان گفت دلیل اصلی عدم بهره گیری درست از ظرفیت مغزی،انسانهایی دور و برما هستند،کسانی که با سخن گفتن از ناتوانی ها و کمبودها ،خلاقیت و امید را از ما میگیرند.
در این جلسه تلاش میکنیم ،ضمن آشنایی با مغز راههای بهتر استفاده کردن از این ذخیره ی فوق العاده و عظیم خدادادی را بیاموزیم.
مغز انسان به دو صورت تقسیم بندی میشود:
1)تقسیم به نیم کره ی چپ وراست:با توجه به عدم ارتباط بحث با این موضوع ،تنها به گفتن این جمله بسنده میکنیم که
نیم کره ی چپ کارهای تحلیلی و قیاسی حرف زدن را بر عهده دارد و نیم کره ی راست با تجسم فضایی ،قوه تحلیل و هنر ارتباط دارد.
2)تقسیم به نیم کره ی بالا و پایین:فرامین فعالیت های ارادی در نیمه ی بالای مغز و در ضمیر خودآگاه،و فرامین امور غیر ارادی در نیمه پایین مغز ودر ضمیر ناخودآگاه صورت میپذیرد.
کارهای ارادی مثل زمانی که خودمان رابادمیزنیم،رانندگی میکنیم،آشپزی میکنیم،راه میرویم و تصمیم میگیریم.این اعمال مربوط به بخش خودآگاه ذهن است که شامل نیمه بالای مغز است.
کارهای غیر ارادی مثل ضربان قلب،هضم غذا،عمل جریان خون این قبیل اعمال مربوط به نیمه پایین مغز است و نمیتوان در آن دخل و تصرف کرد واین همان ناخودآگاه ذهن است.
اما به راستی چه تفاوتی بین خود آگاه و ناخودآگاه ذهن است؟
در قرآن با توجه به آیه 31سوره بقره و آیه 53سوره اسرا درمیابیم،ضمیر ناخودآگاه انسان همه کلمات را به دقت خارق العاده ای شناخته و به محض شنیدن یک وازه معنی دار،چه مثبت و چه منفی ، آن را مورد تجزیه و تحلیل قار داده و با تکرار مکرر،آن را بزرگ میکند و ما تازه به این موضوع و حقیقت رسیده ایم که دین چه گفته؟ و منظور از آیات الهی چیست؟ و اینکه چرا در اسلام تاکید بر تکرار اذکار گشته ؟ برای مثال چرا در روز دوشنبه 100 بار یاقاضی الحاجات میگوییم؟
تمام این رموز درآیات قرآن کریم و بیانات رسول اکرم و امامان ودین اسلام موجود است،در حالی که دانشمندان در دانشگاه هاروارد و استنفورد ،تازه به این نتیجه رسیده اند که رمز موفقیت در تکرار است،امروزه دانشمندان معتقدند که نبوغ اکتسابی است و 95 درصد از انسانها میتوانند در یک زمینه خاص نابغه شده و به نبوغ برسند، و کلید دستیابی به آن فقط و فقط در سایه تکرار است.
جادارد برای تکمیل بحث مربوط به مغز،چهارقانون کلیدی مغز را نیز بیان کنیم:
قانون1-هر عملی که بصورت عادت و تکرار درآید کنترل عصبی آن عمل از بالای مغز یعنی ضمیر خودآگاه به پایین یعنی ضمیر ناخودآگاه میرود.به عبارت دیگر با تکرار یک عمل ارادی،آن عمل تبدیل به یک عمل غیر ارادی میشود مثل تایپ کردن...
قانون2-هر پیامی که به مغز خطور میکند یا گفته میشود در ضمیر ناخودآگاه تاثیر میگذارد و چنانچه تکرار شود، اثر آن چندین برابر خواهد بود.روزانه 5 هزار اندیشه از مغز ما عبور میکند و متاسفانه اکثر این اندیشه ها منفی است.
بنابراین باید بسیار مراقب وازه هایی که به کار میبریم،می سیقی هایی که گوش میدهیم،حرفهای اطرافیانمان و ... باشیم،چرا که همه ی وازه ها از نظر ضمیر ناخودآگاه بار معنایی مثبت یا منفی دارند.
مثلا وقتی میگوییم:من بدبختم،ضمیر ناخودآگاه این ورودی را پذیرفته و تکرار میکند.
قانون3-گاهی ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه در زمینه ای باهم در تعارض قرار میگیرند مثل زمانی که میخواهید از پلی معلق عبور کنید. ناخودآگاه به شما میگوید نرو ،دست و پا چلفتی و خودآگاه میگوید،برو..
قانون4-هرگاه ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه در انجام امری باهم به توافق برسند توانشان در هم ضرب میشود و توانایی فرد در انجام یک رفتار چندین برابر میشود
منتظر جلسه ی چهارم باشید با موضوع"عبارات تاکیدی و نفوذ به ضمیر ناخودآگاه"
يکي از بحث هاي جدي بزرگان جامعه شناسي و روان شناسان، صحبت از تفاوت انسان ديروز و انسان امروز است. در واقع انسان مدرن و سنتي...
با چند نفر از بزرگان سالخورده در خصوص زندگي روزگار آنان و دنياي رنگارنگ و متنوع امروزي صحبت شده، مي گفتند با همه مشکلات و سختي ها، مردمان عصر ما، دل هاي شادتري داشتند و از زندگي، بهتر لذت مي بردند; با اين حال:
- سراسر زندگي و شغل گذشتگان، پر از مشقت و سختي بود. اما کار را براي زندگي مي خواستند، در حدي که گذران داشته باشند. اما امروز زندگي مي کنيم تا کار کنيم و زندگي فداي کار شده است.
- در روزگار گذشته، کار، زندگي و خانواده، هر کدام جايگاه خود را داشتند. همه اهل خانه در خدمت هم و يکي بودند. در دنياي امروز پدر، مادر و فرزندان، هر کدام به شکلي وظايف خود را فراموش کرده اند. همه کار مي کنند تا شغل داشته باشند تا بر درآمدها بيفزايند و مستقل باشند.
- امروزه بيشتر مردم کار مي کنند که فقط کار داشته باشند. حال آن که راز سلامت انسان هاي ديروز در کار کردن بود و اندک چربي اضافه، سوخت مي شد و مشکلي به نام چاقي ناشي از پرخوري و تنبلي وجود نداشت. در صورتي که چاقي و چربي بالا و فشار خون، مهمترين عامل مرگ و مير در دنياي به اصطلاح متمدن امروزي است.
- انسان هاي گذشته، شب ها به نوبت دور هم جمع مي شدند، قصه، شوخي، خاطره، چيستان، بازي و تفريحات سرگرم کننده براي خود داشتند. امروزه ما در خانواده، حتي در اندک ميهماني «که مي رويم آن قدر به تلويزيون، ماهواره و بلوتوث خيره مي شويم که در همان حال به خواب مي رويم.
- انسان هاي ديروز بدون تکبر و خود برتربيني و در اوج صميميت، بيشتر سراغ يک ديگر را مي گرفتند و بهتر سخن پيامبر را درک مي کردند که فرمودند: «هر کس صله رحم به جاي آورد، خداوند با او رابطه برقرار مي کند و هر کس قطع رابطه کند، خداوند با او قطع رابطه مي نمايد .»
- انسان امروز فردگرا شده و با ورود تکنولوژي به عرصه زندگي، بيشتر وقت خود را با انواع و اقسام اين وسايل مي گذرانند تا با يک ديگر.
- انسان هاي قديم در اتاق کوچک خشت گل دور هم نشسته و با هم حرف مي زدند، اما در اين دوران، مردم کنار هم و در ساختمان هاي مناسب و شيک و در سالن هاي بزرگ و اتاق هاي تو در تو و خوش رنگ و نگار به تماشاي تلويزيون مي پردازند. به تعبير روان شناسان، مردمان امروز، جمع تنهايان هستند، گرچه کنار هم هستند، اما در واقع از هم دورند.
- انسان هاي قديم، معناگرا و تفکرگرا بودند، اما بسياري از انسان هاي امروزي با ورود تکنولوژي، فرصتي براي تفکر و تحليل ندارند و هر چيزي را به راحتي به دست ميآورند. بسياري از انسان هاي امروزي، هدف و معناي زندگي خود را از دست داده اند.
- انسان هاي سنتي دنبال رفاه نبودند. از صبح تا شب کار مي کردند و چيزي که برايشان اهميت داشت، انجام وظيفه بود; اما انسان هاي امروزه، رفاه طلب هستند و با کار صبح تا ظهر، انتظار دارند همه چيز در اختيارشان باشد.
- مهرباني، عاطفه، صميميت و محبت، در ميان مردمان گذشته استحکام بيشتري داشت. با آن که امکانات رفاهي و خانه آن چناني نداشتند، اما در همان اتاق کوچک و محقر گلي و چوبي، راحتي، نشاط، تبسم، لبخند و مهرباني موج مي زد. چيزي که اکنون در خانه هاي مجلل کمتر يافت مي شود.
- انسان هاي گذشته مانند انسان هاي هزاره سوم، کينه اي نبودند. آن ها گذشت و بخشش را جايگزين کينه مي کردند. آدم هاي امروزي با کوچکترين مشکلي و يا بهانه اي، ارتباط و دوستي خود را بر هم زده و کينه به دل مي گيرند. خوبي «ها را ناديده مي گيرند و ضعف هاي کم اهميت را بزرگ مي کنند. آن ها به سخن رسول خدا بهتر عمل مي نمودند که حضرت فرمودند: «سه چيز از مکارم اخلاق است بخشش به کسي که تو را محروم کرده است، برقراري رابطه با کسي که با تو قطع رابطه نموده و بخشيدن کسي که به تو ستم کرده است.»
- پيشينيان ما از حوصله، صبر و تحمل فراوان برخوردار بودند، صبرشان، صبر بود! گذشت و بخشش بيشتري داشتند و دلشان صاف و زلال بود.
- از چشم و هم چشمي خبري نبود. اما اين روزها چشم و هم چشمي بلاي آسايش بعضي از زندگي ها شده است تا جايي که گاهي به طلاق، زندان و ورشکستگي مي انجامد.
- از بهداشت، صابون، شامپو، تيغ، سشوار و آينه خبري نبود. با آب دوغ سر را شست وشو مي دادند و از عصاره درخت براي شست و شوي لباس استفاده مي کردند.
- امنيت حاکم نبود، روز روشن، قلدران و غارتگران ميآمدند و همه زندگي مردم را جلوي چشمانشان مي بردند. گاه دزدان، روستايي را به کلي آتش مي« زدند، طوري که تنها خاکسترش بر جاي مي ماند. با اين حال، زندگي جريان داشت و هيچ گاه از زندگي نااميد نمي شدند. انسان امروز قدرتش نسبت به انسان ديروز بيشتر شده است، اما وحشت و ناتواني اش از خشونت ديگران به واسطه همين قدرت بيشتر شده است.
- از قلم، کاغذ و آدم باسواد در بيشتر روستاهاي آن زمان خبري نبود. در چندين روستا شايد چند نفر باسواد که به ملاي مکتبي معروف بودند پيدا مي «شدند. با اين حال نوشته هاي به جا مانده از گذشتگان به هر انساني آرامش مي «دهد. خط زيبا، جوهر ماندگار بر صفحه کاغذ قديمي و يا پوست حيوانات نشان از همت بلند آنان دارد.
- به خاطر نبود وسايل نقليه، مسافرت با سختي همراه بود. زجرها و مشقت هاي طاقت فرسايي را در سفر به جان مي خريدند. گاه اين سفرها بيش از شش ماه تا يک سال طول مي کشيد. پياده از اين کوه به آن کوه، از اين دشت به آن دشت، با وجود سرما و گرما بسيار دشوار بود. اما هيچ کدام از اين مشقت ها، شعله هاي عشق دروني آن ها را کم نمي کرد. آدم هاي آن روزگار، عاشق و طوفاني بودند. چند ماه بدون زاد و توشه و پوشاک مناسب پياده روي مي کردند تا به ديدن اقوام و فاميل و يا به زيارت خانه خدا و عتبات برسند. آن ها به سخن رسول خدا (ص) بهتر از بسياري از آدم هاي امروزي عمل مي کردند که فرموده است: «به تمام افراد حاضر و غايب امتم و آن ها که تا روز قيامت به دنيا مي«آيند وصيت مي کنم که صله رحم نمايند; هرچند براي آن، مسيري يک ساله باشد; زيرا صله رحم از دين است.»
- اضطراب ناشي از فشارهاي رواني در گذشته بسيار کمتر بود.
- با وجود کم سوادي و بي سوادي، بسياري از آن ها به شدت پاي بند اعتقادات ديني خود بودند. سندي دست نوشته در يکي از خانواده هاي محترم خوشنام سادات چاه گاه ديدم که پدر بزرگوارشان در بيش از يک صد سال پيش، حتي خمس هيزم جمعآوري شده از کوهستان را به نيازمندان مي دادند و نوشته شده که بابت خمس 5 بار هيزم يک بار آن به فلاني بابت خمس داده شده است.
چه کنيم تا به نيکي ياد شويم؟
البته اين چنين هم نيست که هرچه انسان سنتي داشت و دارد ارزش است و هر چه انسان امروزي دارد، بد و ضد ارزش، بلکه معيار، همان مفاهيم و ارزش هاي اخلاقي هستند که در هر زماني نبايد روح خود را از دست دهند. رفتار، گفتار و کردار نيک در هر عصر و زمانه اي که باشد ماندگار است. آنچه از سختي هاي گذشتگانمان بيان کرديم صرفا براي يادآوري و عبرت گرفتن خودمان بود که بدانيم بزرگان ما چگونه مشکلات را پشت سر مي گذاشتند و چگونه بر خوبي و نيکي پافشاري داشتند. در عين ناملايمات و سختي «هاي روزگار و نداري آن زمان از همت بلند، و وسعت نظر و قلب مهربان برخوردار بودند.
شايد اين سوال را از خود بپرسيم که چه مي شد با وجود همه اين امکانات، دل هاي ما هم شادتر بود؟ در اين بحث سعي شده است راهکارهايي ارائه دهيم که به کار بستن آنها، شما را در رسيدن به اين امر مهم ياري دهد.
پس بياييد:
بيشتر سپاسگزار خداوند باشيم، قدرشناس يک ديگر باشيم، مهربان تر و صميمي تر باشيم.
بياييد گذشت و بخشش بيشتري از خود نشان دهيم و براي خدمتي که به هم ديگر مي کنيم منت ننهيم.
بياييد کينه و نفرت را از دل هايمان پاک کنيم.
بياييد از اشتباهات يک ديگر درگذريم و پوزش پذير باشيم. زندگي و اوقات خود، خانواده و بستگان را تلخ نکنيم.
به جاي گله گذاري، حرف هاي بي حاصل و بگومگوهاي نابجا، بخشنده، پرحوصله، شکيبا و مهربان باشيم. اين دنياي ناپايدار ارزش غصه خوردن، قهر کردن، کينه به دل گرفتن و دشمني ندارد.
خيرخواه و دل سوز هم باشيم، به هم ديگر رحم کنيم تا اهل آسمان بر ما رحم نمايند.
آنچه مي تواند در زندگي پرزرق و برق امروز، آرامش و آسايش را به خانه دل انسان برگرداند تلاش و کوشش و قانع بودن به داشته ها و شاکر بودن خداوند در نداشته هاست. زيرا قانع بودن، بي نيازي و سربلندي در برابر هم نوعان است و حرص ورزيدن براي به دست آوردن بيشتر از نيازها، مايه خواري و ذلت است.
همين حالا برخيز و برو سراغ کسي که دلت را شکست و به تودروغ گفت، برو به ديدن کسي که با تو قهر کرده و از تو بريده است.
بيا و مردانگي کن و کدورت ها و دشمني ها را به دوستي تبديل کن. شايستگي خود را نشان بده و اين قدر بر طبل غرور و خودپسندي و کينه و جدايي نکوب.
بيا دوستي و ارتباط بريده را دوباره با ريسمان محبت وصل کن. نگذار آگهي ترحيم او را درب خانه ات نصب کنند و بعد پشيمان شوي و به خود بپيچي. مولوي چه زيبا مي گويد:
بيا تا قدر يک ديگر بدانيم
که تا ناگه ز يک ديگر نمانيم
کريمان جان فداي دوست کردند
سگي بگذار ما هم مردمانيم
باور کن دوستي ها و رفاقت ها بيشتر از کجي ها و بدخلقي ها در تو آرامش ايجاد مي کنند، به نفع شماست که خودتان را رها کنيد. ما عادت کرديم که خوبي هاي يک ديگر را فراموش کنيم و در مقابل، عيب ها و کاستي ها را به رخ يک ديگر بکشيم و هم ديگر را انگشت نماي عالم و آدم سازيم و به جاي دوستي و مهرباني، دشمني و گله گذاري را پيشه کنيم. حال آن که گذشت، زيبايي زندگي است، برخيز و لذت بخشش و طراوت زندگي را از دست نده و از دوست و فاميل بريده ات سراغي بگير. به فرموده رسول خدا (ص): «کسي که براي صلح و دوستي در دنيا پيش قدم شود، در آخرت زودتر وارد بهشت مي شود.»
تکنیک های تند خوانی
با بکار بستن نکات زیر مهارت تند خوانی را در خود تقویت کنید:
۱- مکثــها و توقف های چشمان خود را حین مطالعه سطور کــاهش دهید. این همان تمرکزهای لحظه ای بروی حروف و واژه ها اسـت. مـا هنگام خواندن هر یک از سطرهای یک مـتـن چشمان خود را بصورت جهشی بسمت جلو حرکت می دهیم اکنون هر میزان که ما این کثـها و جهشــها را کـاهش دهیـم سـرعـت خـوانــدنمان نیز افزایش می یابد.
تـــعداد این توقفها معمولا در افراد کندخوان به ۷ بار در هر سطر میرسد اما شما میتوانید این تعداد مکث را به ۳ بار در هر سطر کاهش دهید.
نکته:هنگام مطالعه چشمان خود را در طول سطور حرکت دهید و نه سر خود را.
نکته: برای کاهش مکث ها و توقفها میبایست حوزه دید خود را افزایش دهید. برای این منظور شما باید سعی کنید تا تصاویر واقع در گوشه چشمان خود را بدون اینکه بطور مستقیم به آنها نگاه کنید،ببینید.
نکته:اجازه ندهید حین مطالعه دیدتان دچار سرگردانی گردد.
۲- واژه ها را گروه بندی کنید. ما دیگر آموخته ایم که چگونه حروف را با یکدیگر ترکیب کرده و کلمات را خوانده و درک کنیم. اکنون باید بیاموزیم که دسته ای از کلمات را با یکدیگر ترکیب کرده و یک جمله را در آن واحد بخوانیم. و در قدم بعدی باید بیاموزیم که چگونه جملات را دسته بندی کرده و مفهوم کلی یک پاراگراف را استخراج کنیم.
نکته: ثابت شده که دسته بندی واژه ها قوه ادراک و فهم را افزایش میدهد. بطور کلی مفهوم را آسانتر میتوان از یک دسته واژه استخراج کرد تا از کلمات منفرد و حتی حروف تک.
۳- هیچگاه به عقب باز نگردید. اغلب افراد عادت کرده اند هنگام مطالعه به عقب بازگشته و واژه ها و یا قسمتهایی از متن را که بدرستی متوجه نشده اند را بازخوانی کنند. این کار فقط از سرعت خواندن شما میکاهد. شما میتوانید با مطالعه تکمیلی قسمتهایی که بدرستی متوجه نشده اید را درک کنید. شاید با خودتان بگویید که این بازخوانی مجدد هم زمانبر است. اما بازگشت مکرر به عقب برای بازخوانی قسمتهای درک نشده به مراتب وقت گیرتر از مطالعه مجدد یک مطلب به روش تند خوانی ست.
۴- هدفمند مطالعه کنید. هدف خود را از مطالعه هر مطلبی از پیش تعیین کنید. که چه نوع اطلاعاتی را میخواهید کسب کنید. این کار سبب میگردد تا شما اطلاعات غیر ضروری و حاشیه ای را در فرایند مطالعه حذف کنید.
۵- فقط کلمات و مفاهیم کلیدی را مطالعه کنید. ما برای نگاشتن مطالب ناگزیریم پاره ای دستورات نوشتاری و ساختار صحیح جملات را رعایت کنیم. اما هنگام خواندن نه.۴۰ تا ۶۰ درصد کل یک متن از واژه ها و حروف بی اهمیت و غیر ضروری (البته برای درک آن) تشکیل یافته است. مانند حروف ربط مانند”و” و “یا”. بیاموزید تنها اسمها و افعال را بخوانید. نکات و مفاهیم اصلی یک پاراگراف را یافته و آن را در ذهن بسپارید و جزئیات خارج از موضوع اصلی را حذف کنید.
۶- با صدای بلند مطالعه نکنید. سرعت ادا کردن و صحبت کردن بسیار کمتر از ظرفیت یادگیری و مطالعه شماست. در فرایند مطالعه میبایست فقط چشمها و مغز درگیر باشند. سرعت قوه بینایی شما بسیار بیشتر از سرعت تکلم شماست. بنابراین از تلفظ حروف و واژه ها حین مطالعه خودداری کنید. اما مسئله اصوات به همین جا ختم نیمشود. ما حین خواندن در ذهن خود نیز اصوات مرتبط با حروف و واژه ها را بیان میکنیم. این همان ندای درون شماست زمانی که به اصطلاح در دلتان مطلبی را میخوانید. یعنی ما پس از دیدن یک کلمه صبر میکنیم تا صدای مرتبط با آن کلمه (تلفظ) در ذهنمان کامل شود سپس به سراغ کلمه بعدی میرویم. این عادت نیز سرعت مطالعه شما را کاهش میدهد. به یاد داشته باشید که حذف کامل این صداها در مغز و ذهن غیر ممکن است اما میتوان آنها را به حداقل رساند.
۷- در محیط مطالعه خود هر عاملی که موجب پرت شدن حواس شما میگردد را حذف کنید.
۸- هر میزان که شما با واژگان و اصطلاحات یک زبان آشنا تر و مانوس تر باشید درک بهتری نیز از متون نگاشته شده به آن زبان خواهید داشت. بنابراین تا میتوانید واژه و اصطلاح جدید بیاموزید.
۹- تمرین کنید، تمرین کنید. تا میتوانید تند خوانی را تمرین کنید. تند خوانی نیز همچون سایر مهارتها نیاز به ممارست دارد.
۱۰- تمرکز خود را حین مطالعه حفظ کنید. بدین مفهوم که در حین خواندن مطلبی در آن واحد به چیز دیگری فکر نکنید.
آلبرت بندورا (١٩٥٢) ، رفتار شناس، چهار متغیر مؤثر بر یادگیری مشاهده ای را مطرح می کند؛ فرآیندهای توجه، یادداری یا به یاد سپاری، تولید رفتاری و انگیزشی.
آیا به مطالبی که مطالعه می کنیم توجه کافی داریم؟ آیا همه نکات آن را مهم و هم ارزش می دانیم تا آن ها را کاملاً به یاد بسپاریم؟ آیا این یادداری به اندازه ای هست که منجر به تولید رفتار شود؟ و آیا پیش از مطالعه برای خودانگیزه لازم را ایجاد کرده ایم؟
در این جا ما متغیر های مؤثر بر یادگیری را به مشاهده منحصر نمی کنیم. این عوامل عبارت اند از:
١- ممارست: گفته اند که کار نیکو کردن از پر کردن است. همه فعالیت های یادگیری از جدول ضرب گرفته تا خوب فوتبال بازی کردن، به تمرین وابسته است. گفته اند که ٩٠ درصد نبوغ به عرق ریختن است و تنها ١٠ درصد آن الهام است.
٢- نوع موضوع: این مسئله که « مواد آموزشی را بهتر است به صورت اجزا یاد گرفت یا به صورت کلی » همواره مورد بحث قرار می گیرد.
کودکان اجزا را معمولاً بهتر یاد می گیرند، ولی به طور کلی وقتی یادگیری بهتر صورت می گیرد که دانش آموز از کل موضوع، اطلاعاتی داشته باشد و با توجه به کل موضوع سعی کند اجزای آن را بیاموزد.
٣- زمان مناسب: اگر ماده آموزشی طولانی باشد، شاید لازم باشد برای یادگیری، آن ماده آموزشی را تکه تکه یاد گرفت.
یادگیری اگر در یک مدت زمان معین توزیع شود، مؤثر تر خواهد بود. برای مثال اگر در یک مدت زمان معین توزیع شود، مؤثر تر خواهد بود. برای مثال اگر یک موضوع را طی سه روز بخوانیم و هر روز یک ساعت به آن اختصاص دهیم، بهتر از مواقعی یاد می گیریم که همان مطلب را در یک روز و سه ساعت متوالی مطالعه می کنیم. پس یادگیری در فواصل متوالی و مرتب بهتر است تا در اوقات متوالی.
٤- توالی متناسب با موضوع جدید: گفتیم که یادگیری در فواصل متوالی و مرتب بهتر صورت می گیرد. این امر فقط مربوط به اوقات مناسب یادگیری نیست، بلکه به موضوعات جدید در فرآیند یادگیری نیز مربوط می شود.
یعنی یادگیری یک موضوع جدید، به خصوص اگر مشابه موضوع قبلی باشد، موجب می شود که موضوع قبلی را فراموش، یا دو موضوع را با هم مخلوط کنیم.
بنابراین هر چه موضوعات مختلف را پشت سر هم و به صورت متراکم مطالعه کنیم، بیش تر به فراموشی کمک کرده ایم.
٥- طول مدت تمرین: گفتیم که مطالعه موضوعات مختلف و پشت سر هم به صورت متراکم، باعث فراموشی آموخته ها می شود. برای رفع این مشکل باید برای یک موضوع واحد وقت بیش تری بگذاریم. اگر چنین شود و تمرین، مدت بیش تری تداوم یابد، یادگیری نیز دایمی تر خواهد شد. در این صورت، حضور در شرایط نامساعد نیز یادآوری موضوعات یاد شده را مختل نخواهد کرد.
٦- علاقه، انگیزه و مشوق: میزان معینی از اضطراب برای پیشرفت یادگیری مفید است که نام آن را اضطراب مجهول
یابی می گذاریم. تا آن اندازه که نگران یافتن پاسخی در خور برای مجهولات خود هستیم، بسیار پسندیده است.
اضطراب حداقل یا همان اضطراب مجهول یابی نه تنها باعث تشویش ذهن نمی شود، بلکه آن را تشویق هم می نماید.
شوق یافتن پاسخ، ما را در به یاد سپاری مطالبی که مطالعه می کنیم تحریک می کند و این تحریک ما را وادار می کند تا به هر ترتیب که شده به جواب خود دست یابیم.
اگر این حداقل اضطراب نیز نباشد، فرد نمی تواند از توانایی های یادگیری خود حتی در سطحی پایین تر نیز بهره بگیرد.
به اصطلاح کسی که اضطراب ندارد « غمی در جهان ندارد ».
از طرفی اضطراب زیاد باعث لطمه زدن به توانایی های یادگیری می شود.
بروید و به انچه که ایمان دارید عمل کنید.رالف والدو امرسون
راز موفقیت این است که دریابید چگونه از نیرو های رنج و لذت استفاده کنید، نه این که رنج و لذت از شما استفاده کنند .اگر چنین کنید زمام امور را به دست میگرید ،در غیر این صورت ، زندگی بر شما حاکم خواهد شد.
اصول بيل گيتس
دنيا براي عزت نفس شما اهميتي قايل نيست. در اين دنيا از شما انتظار ميرود که قبل از آنکه نسبت به خودتان احساس خوبي داشته باشيد، کار مثبتي انجام دهيد.
آنگاه که انسان دروغ میگوید بخشی از جهان را به قتل میرساند!
اینها مرگ های کمرنگی هستند که انسانها به اشتباه زندگی میخوانند
جیمز هتفیلد
امپراتور روم(نرون)قبل از اینکه بر زمین بیفتد و بمیرد فریاد زد:(چه بازیگر بزرگی در درون من میمیرد
بدگماني ميان افکار انسان مانند خفاش در ميان پرندگان است که هميشه در سپيدهدم يا هنگام غروب که نور و ظلمت بهم آميخته است بالفشاني ميکند . فرانسيس بيکن
ديروز تاريخ است . فردا راز است . امروز يك هديه است . دالايي لاما
کلامی از امیر المومنین علی (ع)
از اين انسان در شگفت شويد ، به قطعهاى پيه میبيند و به پاره گوشتى سخن مىگويد و به تكه استخوانى مىشنود و از شكافى نفس مىكشد
اگر تنها ترین تنهایان هم باشم بازهم خداهست.(دکتر علی شریعتی)
شمع محفل شاهان شدن ذوقی ندارد ٬ ای خوشا شمعی که روشن میکند ویرانه ای را
.
زندگی انسان یعنی افکار روزانه او.(رالف والدو امرسون)
با چه کسانی دوست و رفیق میباشی تا بگویم چگونه آدمی هستی.»
رالف والدو امرسن
در زندگی نباید از چیزی ترسید باید ان را درک کرد.(مادام کوری)
وقایع بزگ و سرنوشست ساز تاریخ ناشی از پیروزی نوعی اشتیاق است .
عادت یا بهترین خادم است یا بدترین ارباب.
ناتانیل امونز
ثبات احمقانه زاییده افکار کوچک است.
رالف والدو امرسون
براساس عقیده ات عمل کن.
رالف والدو امرسون
هنگام تولد باید کسی به ما بگوید که روزی از دنیا خواهیم رفت.و به همین دلیل باید ار تمامی لحظات زندگی مان حداکثر استفاده را بکنیم. من میگویم شما هم چنین باشید!قصد انجام هر کاری را که دارید،هم اکنون دست به کار شوید ! فرداهای شما نا محدود نیستند.
لاندون
اگر هنر و حقيقت نمي توانند با هم زنده بمانند ، بگذار هنر بميرد.
( رومن رولان )
آنچه هستيد ، شما را بهتر معرفي مي کند تا آنچه مي گوييد.
( امرسون )
در سرزمین سیاهان سفید واحد اندازه گیری اندازه گیری مرغوبیت الماس است!!
و گرسنگی حاصل ثابت ثروت و جامه ی دریده ی درندگان نشانی تفاخر جاهلانه ی تمدن بشریت
"اه که از سیاهی بالاتر رنگی نیست"
ادمها بر دو قسم اند
یا مادر زادی گرگ به دنیا می ایند و یا بره متولد می شوند!!
گرگ ها همیشه گرگ می مانند ولی بره ها یا در نهایت تبدیل به گوسفندی تمام عیار می شوند
و یا یاد می گیرند که چگونه گرگ شوند!!
قسمت جالب ماجرا اینجاست که گرگ بره زاده حریص ترو خون ریز تر از گرگ گرگ زاده
است،زیرا که او از روی عقده و حقارت و کینه و نفرت میدرد و گرگ زاده تنها به حکم عادت!!!!
اگر شکل شما شبیه یک هیولا باشد افکار و اعمال خوب شما را به یک فرشته تبدیل میکند(ولی آبباریکی)
تا ازقلب دشواری ها گذر نکنی هرگز توان و قدرت نیابی(مک کارتی)
عشق جرقه سوزان و سرگردانیست که از قلبی مجهدو اخگر خود را در سینه جوشان دیگری جای می دهد(رالف والدو امرسون)
من تورا دوست دارم و تو دیگری را و ما همه تنهاییم(شکسپیر)
در میان جانداران هیچ حیوانی که برای کبوتر شدن به دنیا آمده است،کرکس نخواهد شد اگر انسان که کبوتر زاده می شود و ممکن است کرکس شود(0هوگو)
یگانه کمبودی که باید آن را به معنای واقعی جبران کنید حس جدایی از خداوند است.(کتاب راه اعجاز)
انسان نقشه میکشد خدا اجرا میکند.....
هنگامی که هدف و دیدگاه شما خورشید باشد هیچ سایه ای نخواهید دید.
بگذار سرنوشت هر راهی که میخواهد برود راهه من جداست بگذار این ابرها تا میتوانند ببارند چتر من خداست
اكنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم كه با هر نفس گامی به تو نزدیك تر میشوم . این زندگی من است(شریعتی)
چرخهای سنگین و زنگ زدۀ زندگی با دستهای نامرئی امید می چرخد . ناصرالدّین صلب الزمانی
برای غلبه انسان بر مشکلاتش احتمالا هیچ چیز مهم تر از این نیست که بداند در زندگی رسالتی بر عهده دارد.
ویکتور فرانکل
آن که به من ایمان دارد آنچه را من انجام میدهم او نیز انجام خواهد داد و او کارهایی بزرگتر از این نیز به
انجام خواهد رساند.
مسیح
تمام ظلمت جهان نمی تواند روشنایی یک شمع را خاموش کند.
ضعیف ترین تیر انداز نیز نقطه وسط سیبل را هدف قرار می دهد.
همشه فکر کن تویه دنیا شیشه ای زندگی میکنی پس سعی کن به طرف کسی سنگ پرتاپ نکنی چون اولین چیزی که میشکنه دنیای خودته.؟
تا عاقلان راهی برای خندیدن بیابند دیوانگان هزار بار خندیده اند.
اگر می خواهید دیگران شاد باشند مهربانی را تمرین کنید،اگر می خواهید خودتان شاد باشید باز هم مهربانی را تمرین کنید.
گاهی اوقات آدم سعی میکنه رابطش رو با عزیز خودش مستحکم تر کنه ولی هر کاری کنه رابطش بیش از دوروز دوام نمیاره...
این بیچاره دنبال چاره ست ولی هیچ چاره ای پیدا نمیکنه ...
تنها کاری که میتونه بکنه اینه که صبر کنه تا شاید عزیزش کوتاه بیاد ودست از این بچه بازیاش برداره ولی تاکی...
تاکی این انتظار طول میکشه بلاخره باید ی راهی باشه ...
در این قسمت، جملاتی را که به ذهنم خطور کرده و به رشتۀ تحریر درآمده، آوردهام... امیدوارم مقبول دوستان افتد.
***
شمارۀ 1
"به یاد هم بودن" شرط لازم در دوستیهاست، ولی شرط کافی نیست!
- ع. م. پ.
***
شمارۀ 2
و چه تلخ داستانیست این روزها که "وصال"، پایانبخش عمر "عشق" شده است!
- ع. م. پ.
***
شمارۀ 3
دلم نوا میخواهد...
نوایی که خود ساز کنم،
و آوایی که با آن دمساز شود،
دلم نوا میخواهد...
نوایی که از عشق جان گیرد،
و با سوز عشق همساز شود،
دلم نوا میخواهد...
- ع. م. پ.
***
شمارۀ 4
به نظر من، آدمها هم مثل برنامههای کامپیوتری، حفرههای امنیتی دارن!
اصلیترین حفرۀ امنیتی آدمها، "احساس" و "عاطفه"شونه!
از همین حفرۀ امنیتی هست که هکرها میتونند به راحتی به قلب ما نفوذ کنند!
- ع. م. پ.
***
شمارۀ 5
وقتی خودت فکر نکنی و اجازه بدی یکی دیگه جات فکر کنه و تو فقط عمل کنی، یعنی "تفکر نقادانه" در تو تعطیله!
- ع. م. پ.
***
شمارۀ 6
دلسپردن حکایتی است دلپذیر...
اما دل را نشاید به اسارت دادن...
که تنها دستهای زندگی، خانۀ دل است و بس...
- جبران خلیل جبران
***
شمارۀ 7
آدمها شوخی شوخی به گنجشکها سنگ پرت میکنن، ولی گنجشکها جدی جدی میمیرن!
آدمها شوخی شوخی به هم متلک میگن، ولی دلها جدی جدی میشکنن!
***
شمارۀ 8
خلق را تقلیدشان بر باد داد...
ای دو صد لعنت بر این تقلید باد...
(البته منظور شاعر، تقلید کورکورانهست که بدون تفکر نقادانه انجام میشه!)
***
شمارۀ 9
ذهن ما باغچه است... گل در آن باید کاشت...
گر نکاری گل من... علف هرز در آن میروید...
زحمت کاشتن یک گل سرخ... کمتر از برداشتن هرزگی آن علف است...
- مرحوم کاشانی
جلسه دوم
در قسمت اول پیرامون لزوم تحول و تشنه بودن برای پیشرفت و تحول صحبت کردیم در جلسه ی دوم چند عامل مهم برای شروع
تحول رابیان میکنیم
1.پرهیز از وعده دادن و امروز و فردا کردن :
یکی از بزرگترین مشکلات ما همین است که هر زمان میخواهیم تغییر در زندگی و اجرای برنامه هایمان را آغاز
کنیم معمولا چنین جملاتی به کار میبریم:
"از فردا شروع میکنم."
"الان حوصله شو ندارم"
"از ماه بعد آدم جدیدی میشم"
دلیل اصلی به کار بردن چنین جملاتی این است که یا تشنه ی تحول و تغییر نیستیم و یا آنقدر افق هایمان دور
و دست نیافتنی و آرمانی است که ذهن ما نمی تواند برای ان برنامه ریزی کند.
2.شروع به انجام تغییرات جزیی
همانطور که در قسمت قبل گفتیم ذهن ما طوری ساخته شده که تمایل برای برنامه بلند مدت ندارد برعکس از
تغییرات کوچک استقبال میکند طبیعی که در مقابل هر تغییر کوچکی مقاومت خواهد شد.
چنانچه این مسئله حتی قانون فیزیکی است قانون سوم نیوتن میگوید "در مقابل انجام کار مقاومت خواهد شد
در مقابل ما به عنوان کسی که میخواهد تغییر در زندگی خود به وجود آورد باید از تغییرات کوچک و جزیی شروع کرده
و خود را پایبند به آنها کنیم تا مجموع این تغییرات کوچک عادات و رفتارهای ما را تغییر داده و منجر به تحولات بزرگ
در زندگی مان شود.
به مثالهای زیر توجه کنید:
تصمیمی داریم برای تغییرات جزیی مثلا کاهش وزن کم کردن خوردن شیرینی روزی 15 دقیقه پیاده روی کردن کاهش تدریجی
حجم شام
-بهبود عملکرد در محل کار
زودتر به محل کار رفتن شروع خواندن یک کتاب برای کسب مهارتهای شغلی
-رابطه بهتر با همسر
همسر را بالحنی محبت آمیز صدا زدن افزایش تعداد دفعات لبخند زدن به همسر 3بار تعریف کردن از همسر در روز
3.شرطی شدن:شرطی شدن سه مرحله مهم داشته و در راه ایجاد تحول نقش مهمی ایفا میکند.شرطی شدن
در واقع عادت کردن تدریجی به برخی تغییرات است. مراحل شرطی شدن به این ترتیب است:
شرط گذاری، مراقبت وحساب و کتاب
حال به توضیح هر یک میپردازیم:
الف)شرط گذاری:همانطور که گفتیم ذهن ما وعده های طولانی مدت را نپذیرفته و به سختی برای آن برنامه
ریزی میکند.مثلا کسی که می گوید"دیگر از این پس دروغ نمیگویم"نمیتواند از ذهن خود توقع برنامه ریزی برای
رسیدن به چنین مقصودی را داشته باشد.
پس چه بهتر که ذهنمان را با تصمیمات خود همسو کنیم تا نتیجه ی بهتری به دست آید ،به همین منظور ما شرط های کوتاه مدت یک روزه با خود میگذاریم ، مثلا من "امروز" برای کاهش وزن خود شیرینی نمیخورم.به همین ترتیب
میتوانیم موارد دیگری را نیز شرط گذاری روزانه خود اضافه کنیم.
به طور مثال
"امروز سر کلاس با دقت به حرفهای اساتیدم گوش میدهم."
"امروز در محل کار بهترین بازده را خواهم داشت."
"امروز به پدر و مادرم بی احترامی نمیکنم."
"امروز به همسرم در کارهایش کمک میکنم."
و....
دقت کنید که شرط ها برای همان روز است.یعنی به ذهن خود بگویید "همین امروز این موارد را رعایت کن نه تا آخر عمر"
به همین ترتیب اگر در روزهای دیگر هم به همین ترتیب پیش برویم میتوانیم به تدریج تغییراتی مهم را در خود
به وجود آوریم.این از مرحل شرط گذاری.
ب)مراقبت:همانطور که در بخش قبلی گفتیم،بلافاصله پس از تصمیم به تغییرات کوچک،موانع سر راه ما سبز میشوند و در واقع در مقابل تغییر،مقاومت میشود. گفتیم که این یک "قانون طبیعی"است.
پس برای اجرای صحیح شرط هایی که صبح با خود گذاشته ایم،احتیاج به "مراقبت"داریم،یعنی باید همواره مراقب مقاومت و تله هایی که بر سر راه پایبندی به شروط صبحگاهی ما قرار میگیرد، باشیم و منتظر چنین مقاومتهایی و آماده برای مقابله با آن باشیم.
بنابراین ،پس از شرط گذاری صبحگاهی،نیاز به مراقبت از شرو و قول و قرارهای خود در طول روز داریم.
حال چنانچه مراقبت هم کردیم ولی باز هم در تله ی عادات گذشته ی خود گرفتار شدیم چه کنیم.
مثلا شرط گذاشتیم برای کاهش وزن شیرینی نخوریم. طبق قانون مقاومت در مقابل تغییر ،همان روز همکار ما با یک جعبه شیرینی تر به محل کار آمد ، ما هم علی رغم مراقبت نهایی تسلیم شدیم و چند شیرینی تر خوردیم! اکثر ما در چنین مواقعی به خاطر اراده ضعیف یا راحت طلبی میگوییم،"امروز که خراب شد ، باشه از فردا شروع میکنم".این دقیقا خطای بزرگتری از تسلیم و زیر پا گذاشتن شرط است.
راه درست این است که در درجه نخست مراقبت و قدرت اراده خود را بالاتر ببریم تا چنین اتفاقی نیفتد،اما چنانچه به هر دلیلی شرط خود را زیر پا گذاشتیم،بلند شویم ودر ادامه روزبه شرط و مراقبت خود ادامه دهیم.
لطیفه ای است که میگویند،"فردی در یک خیابان شلوغ و پر تردد زمین خورد و برای این که در مقابل مردم ضایع نشود تا مقصد نیم خیز رفت."
ما به این لطیفه و کار این فرد میخندیم ولی در واقع در مواردی خود ما نیز پس از زمین خوردن سینه خیز میرویم و این تله ی جدی تر ی است که باید مراقب آن باشیم و چنانچه شرط خود را زیر پا گذاشتیم بلند شویم و باز به راه خود ادامه دهیم و تصمیم بگیریم در ادامه ی روز بیشتر مراقب باشیم.
ج)حساب و کتاب :در پایان هر روز با مرور شرطهای صبحگاهی و مراقبت هایی که در طول روز داشتیم عملکرد خود را بررسی کرده و نقاط قوت و ایرادات خود راتحلیل میکنیم.
درست مثل یک تیم فوتبال که پس از انجام هر بازی،با دیدن فیلم آن بازی،عملکرد خود را بررسی و تحلیل میکنند،مانیز در پایان روز باید آنچه را درطول روز گذشته ،بازبینی کنیم،اگر در پایبندی به شرط موفق بوده ایم، خدای خود را شکر کنیم و چنانچه در تله افتادیم و شرط را زیر پا گذاشتیم ،مراقب باشیم تا روز بعد در آن تله که موجب شکستن شرط شده است نیفتیم.
میخواهم تکنیک های جامع موفقیت که از سمینارهای دکتر فرهنگ که شامل چند بخش میباشد را به صورت چند جلسه بنویسم:
بخش اول:جلسه اول/
لزوم تحول:
مهمترین چیزی که قبل از شروع مراحل تحول در زندگی باید بدان توجه کرد احساس نیاز وبه بیان بهتر "تشنه بودن برای تحول"
است.باید باتمام وجود به جایی برسیم که باید زندگی روزمره را تغییرداده وبه سمت بهتر شدن حرکت کرد.
اهمیت تشنه بودن برای رسیدن به هدف در هر راهی که نیاز به اراده و صبر و استمرار دارد قابل انکار نیست.
میگویند در یک مهمانی صاحبخانه فراموش کرده بود آب بر سر سفره بگذارد مدتی گذشت و مهمانها یکی یکی
تشنه شدند اما تنها به گفتن اینکه "تشنه شدیم"و "آب کجاست"اکتفا میکردند میزبان که مرد زیرکی بود در دلش
گفت اینها درواقع هیچکدام تشنه نیستند.
ناگهان یکی از مهمانها از جای خود برخاست و در حالی که اطراف را به جستجوی آب نگاه میکرد گفت :"پس این
آب کجاست؟"
میزبان با دیدن تلاش مهمانش رو به سایر میهمانها کرد و گفت :"هیچ کدام از شما در واقع تشنه نیستید تشنه ی
واقعی کسی است که به طلب آب از جای خود برمیخیزد و به دنبال آن همه جا را جستجو میکند.
قدم اول تحول نیز"تشنه بودن" است باید بخواهیم و سپس از جایی که هستیم برخیزیم و حرکت کنیم .
در عرصهی روانشناسی، به فردی میتوانیم عنوان روانشناس را اطلاق نماییم که دستکم در یکی از رشتههای روانشناسی، دارای مدرک کارشناسی یا بالاتر باشد. روانشناسان بهطور حتم آموزشهای لازم در زمینهی مسائل مشاورهای و یا روانشناسی بالینی را دیدهاند و زیر نظر اساتید مجرب، دورهی کارورزی را گذرانده و مهارتهای لازم را کسب کردهاند در بسیاری از کشورهای دنیا، افراد و خانوادهها مراجعه به روانشناس را برای خود ضروری میدانند. به نظر میرسد در ایران هنوز هم برخی از افراد بهرغم نگرانی و استرسهای فراوانی که دارند، حاضر به صحبت با یک روانشناس و مشاور نیستند. فکر می کنید ایا چرا؟ به خاطر هزینه های جلسات مشاوره؟ نداشتن وقت؟ کمی عمیق تر شویم چه دلایل مهمتر دیگری وجود دارد که مانع رفتن ما به سمت روانشناس و روانشناسی می شود؟ باورهای ما درسته؟ اینکه ممکن است تصور می کنید افرادی پیش روانشناس می روند باید حتما شرایط خاصی داشته باشند مثلا دیوانگی ؟ یا خود روانشناسان دچار مشکل هستند؟
به طور کلی برخی باورهای غلطی که در ارتباط با روانشناس وجود دارد، شامل موارد زیر می شود:
1– روانشناسان خودشان دیوانهاند! این هم یک باور غلط شایع در میان مردم است که به هیچ عنوان علمی و منطقی نیست، چرا که اگر ما بخواهیم یک حکم کلی در ارتباط با گروهی از مردم بدهیم نیازمند آنیم که تحقیق علمی در سطحی وسیع انجام دهیم و با انجام روشهای آماری ادعای فوق را اثبات کنیم. ما نمیتوانیم بگوییم چون روانشناسان با بیماران روانی بسیاری درگیرند خود نیز قطعاً از این بیماریها بیبهره نخواهند ماند، به همان دلیل که اشخاصی که در بیمارستانها در بخش مراقبت از بیماران عفونی کار میکنند اگر مراقب خودشان نباشند قطعاً به این بیماریها مبتلا خواهند شد. بنابراین باور فوق را به شکل زیر اصلاح میکنیم. روانشناسان هم همچون دیگر مردمان اگر مراقب خود نباشند در معرض بیماریهای روانی قرار دارند.
2- ما خودمان روانشناسیم! بله این جملهای است که کارل راجرز، یکی از روانشناسان بزرگ و پایهگذار روانشناسی انسانگرا بر آن معتقد بود. او اعتقاد داشت که هر کس خودش بهترین درمانگر خویش است اما سئوالی که پیش میآید این است: پس چرا همه روزه تعداد کثیری از مردم به کمک و دخالت روانشناسان نیازمند هستند؟ جواب این است به همان دلیل که همه ما بالقوه میتوانیم به قله دماوند صعود کنیم اما به شرطی که شخصی راهنمایی ما را به عهده بگیرد. یعنی راه را به ما نشان دهد و تجهیزات لازم را به ما معرفی کند. برای حل مشکلات شخصی هم ما نیاز به کمک یک روانشناس زبده داریم که نه برای ما بلکه با ما حرکت کند تا به حل مشکلاتمان نائل شویم ..
وقتی آن شب از سر کار به خانه برگشتم، همسرم داشت غذا را آماده میکرد، دست او را گرفتم و گفتم، باید چیزی را به تو بگویم. او نشست و به آرامی مشغول غذا خوردن شد. غم و ناراحتی توی چشمانش را خوب میدیدم.
یکدفعه نفهمیدم چطور دهانم را باز کردم. اما باید به او میگفتم که در ذهنم چه میگذرد. من طلاق میخواستم. به آرامی موضوع را مطرح کردم. به نظر نمیرسید که از حرفهایم ناراحت شده باشد، فقط به نرمی پرسید، چرا؟
از جواب دادن به سوالش سر باز زدم. این باعث شد عصبانی شود. ظرف غذایش را به کناری پرت کرد و سرم داد کشید، تو مرد نیستی! آن شب، دیگر اصلاً با هم حرف نزدیم. او گریه میکرد. میدانم دوست داشت بداند که چه بر سر زندگیاش آمده است. اما واقعاً نمیتوانستم جواب قانعکنندهای به او بدهم. من دیگر دوستش نداشتم، فقط دلم برایش میسوخت.
با یک احساس گناه و عذاب وجدان عمیق، برگه طلاق را آماده کردم که در آن قید شده بود میتواند خانه، ماشین، و 30% از سهم کارخانهام را بردارد. نگاهی به برگهها انداخت و آن را ریز ریز پاره کرد. زنی که 10 سال زندگیش را با من گذرانده بود برایم به غریبهای تبدیل شده بود. از اینکه وقت و انرژیش را برای من به هدر داده بود متاسف بودم اما واقعاً نمیتوانستم به آن زندگی برگردم چون عاشق یک نفر دیگر شده بودم. آخر بلند بلند جلوی من گریه سر داد و این دقیقاً همان چیزی بود که انتظار داشتم ببینم. برای من گریه او نوعی رهایی بود. فکر طلاق که هفتهها بود ذهن من را به خود مشغول کرده بود، الان محکمتر و واضحتر شده بود.
روز بعد خیلی دیر به خانه برگشتم و دیدم که پشت میز نشسته و چیزی مینویسد. شام نخورده بودم اما مستقیم رفتم بخوابم و خیلی زود خوابم برد چون واقعاً بعد از گذراندن یک روز لذت بخش با معشوقه جدیدم خسته بودم. وقتی بیدار شدم، هنوز پشت میز مشغول نوشتن بود. توجهی نکردم و دوباره به خواب رفتم.
صبح روز بعد او شرایط طلاق خود را نوشته بود: هیچ چیزی از من نمیخواست و فقط یک ماه فرصت قبل از طلاق خواسته بود. او درخواست کرده بود که در آن یک ماه هر دوی ما تلاش کنیم یک زندگی نرمال داشته باشیم. دلایل او ساده بود: وقت امتحانات پسرمان بود و او نمیخواست که فکر او بخاطر مشکلات ما مغشوش شود.
برای من قابل قبول بود. اما یک چیز دیگر هم خواسته بود. او از من خواسته بود زمانی که او را در روز عروسی وارد اتاقمان کردم به یاد آورم. از من خواسته بود که در آن موقع یک ماه هر روز او را بغل کرده و از اتاقمان به سمت در ورودی ببرم. فکر میکردم که دیوانه شده است. اما برای اینکه روزهای آخر با هم بودنمان قابلتحملتر باشد، درخواست عجیبش را قبول کردم....
بسیاری از مسائل شما را عصبانی می کند، عضلاتتان فشرده می شوند، احساس گرما می کنید و فریاد می زنید.
برای کنترل عصبانیت می توان از روش های زیر استفاده کرد:
فعالیت بدنی
مشت زدن به کیسه بوکس، طناب زدن، حرکات موزون، پیاده روی، دوچرخه سواری و ورزش کردن بهترین راه کنترل خشم است
نفس عمیق
هنگام عصبی شدن نفس عمیق بکشید، تا هشت بشمارید و دوباره این کار را انجام دهید. این کار ضربان قلب تان را می کاهد و آرام تان می کند.
یادداشت کردن عوامل بروز خشم
یکی از بهترین روش های کاهش خشم نوشتن در وبلاگ، ساختن شعر و ... است. با این کار حجم زیادی از خشم تان تسکین می یابد.
پرت کردن حواس
به جای فکر کردن درباره خشم و تشدید آن کتاب بخوانید، با دوست تان حرف بزنید، نقاشی کنید و روبات بسازید. پس از آن به سرعت آرام می شوید.
پرت کردن حواس
به جای فکر کردن درباره خشم و تشدید آن کتاب بخوانید، با دوست تان حرف بزنید، نقاشی کنید و روبات بسازید. پس از آن به سرعت آرام می شوید.
روزمره گی عین مُردنه ...
حتی اگه شب رو دیر خوابیدی ، صبح زود بیدار شو..
زیر بارون راه برو ! نترس از خیس شدن !
هر چند وقت یه بار یه نقاشی بکش !
توی حموم آواز بخون ! آب بازی کن ، چه اشکالی داره ؟!
بی مناسبت کادو بخر!
بگو اینو تو ویترین گذاشتن برای من !
آب نبات چوبی لیس بزن !
بستنی قیفی بخور !
تلفن رو بردار به دوست قدیمیت زنگ بزن !
چای بخور واسه بقیه هم چای دم کن !
جوراب های رنگی بپوش ! خواب ببین !
شعربگو !
قاصدک ها رو بگیر ، آرزو کن، آرووووم فوتشون کن !
هرکی هرچی دوست داره فکر کنه ... بیخیال ؛ تو شاد باش
نون خامه ای بخر و با لذت بخور !
قبل خواب کارهای روزت رو مرور کن،
هیچ وقت خودت رو به مُردن نزن !
همه ی اینا رو گفتم و تو خوندی ...
فقط خواستم یه چیزی بهت بگم ، دوستم :
هر جا وایسی ، مُردی...!!
زنده باش ، زندگی کن !
بذار زندگی از اینکه تو زنده ای به خودش بباله !
روزمره گی ، عین مُردنه...
برای خسته شدن زوده !!
با خواندن اولین تست و انتخاب گزینه مناسب به سوالی که هر گزینه مشخص کرده بروید و به آن سوال جواب دهید.
مثلا اگر گزینه پ سوال ۱را انتخاب کردیددیگر لزومی ندارد سوال۲و ۳را پاسخ دهید فقط کافی است بهسوال۴ مراجعه کنید.
۱)بیش از همه دوست دارید به کجا سفر کنید:
الف) پکن: رجوع شود به سوال ۲
ب) توکیو : رجوع به سوال ۳
پ) پاریس : رجوع به سوال ۴
۲) آیا تا به حال با دیدن فیلم ترحم انگیزی به گریه افتاده اید؟!
الف) بله : رجوع به سوال ۴
ب) خیر : رجوع به سوال ۳
۳)اگر با نامزدتان قرار داشته باشید و او یک ساعت بعد هم سر قرار نیاید چه کار می کنید؟!
الف) نیم ساعت دیگر صبر می کنید : رجوع به سوال ۴
ب) فوری از محل قرار می روید : رجوع به سوال ۵
پ) آنقدر صبر می کنید تا بیاید : رجوع به سوال ۶
۴) آیا دوست دارید به تنهایی به سینما بروید؟
الف) بله : رجوع به سوال ۵
ب) خیر : رجوع به سوال ۶
۵) اگر در ابتدای آشنایی با نامزدتان او بخواهد دست شما را بگیرد چه واکنشی نشان می دهید؟
الف) از این کار امتناع می کنم : رجوع به سوال ۶
ب) برای مدت کوتاهی دستش را می گیرم: رجوع به سوال ۷
پ) پیشنهادش را قبول می کنم و دستش را می گیرم: رجوع به سوال ۸
۶)آیا شما فرد شوخ طبعی هستید؟
الف) بله : رجوع به سوال ۷
ب) خیر : رجوع به سوال ۸
۷)به نظرتان مدیر توانایی هستید؟
الف) بله : رجوع به سوال ۹
ب) خیر : رجوع به سوال ۱۰
۸) اگر امکان داشت دوباره به دنیا بیایید دوست داشتید چه جنسیتی داشته باشید؟
الف) مرد : رجوع به سوال ۹
ب) زن : رجوع به سوال ۱۰
پ) اهمیتی ندارد : شخصیت نوع ۴
۹)آیا در آن واحد بیش از یک دوست صمیمی دارید؟
الف) بله : شخصیت نوع ۲
ب) خیر : شخصیت نوع ۱
۱۰) آیا به نظرخودتان فرد باهوشی هستید؟
الف) بله : شخصیت نوع ۲
ب) خیر : شخصیت نوع ۳
پاسخ تست:
شخصیت نوع یک؛
به شما تبریک می گوییم:شما برای همسرتان فرد بسیار جذابی هستید.حتی از منظر او شما زیبایی چشم گیری دارید. نه تنها ترکیب ظاهری زیبایی دارید.بلکه شخصیت شوخ طبع و لطیفی دارید.شما فرد فرهیخته ای هستید و می دانید که با همسرتان چگونه کنار بیایید و وقت تان را در اختیارش بگذارید.به این ترتیب است که شما فرد دلخواه او به شمار می روید.
شخصیت نوع دو؛
کاملا" خوب:شما به راحتی همسرتان را جذب می کنید اما خودتان را به این راحتی در دام عشق گرفتار نمی کنید.شوخ طبعی تان او را وادار میکند تا با شما کنار بیاید. او از بودن در کنار شما احساس شادمانی بسیاری دارد.
شخصیت نوع سه؛
بد نیست: شما نمی توانید به خوبی نامزدتان را به خود جذب کنید. اما خصوصیات جالب توجهی دارید که او بتواند با تکیه بر انها با شما کنار بیاید.سعی منید برای مشاهده امور مختلف دیدگاه یگانه ای داشته باشید.شما در چشم دوستانتان فردی کاملا صمیمی هستید.
شخصیت نوع چهار؛
مواظب باشید:شما نمی توانید نامزدتان را به خود جذب کنید چرا که دانش و ارزشهای غریزی انسانی والایی برخوردار نیستید.گاهی مواقع از خودتان بی تفاوتی هایی نشان می دهید به همین دلیل است که مورد پسند همسرتان نیستید
.: Weblog Themes By Pichak :.